زیبایی رفتارزنان و نوع نگاه اسلام به زنان و شیرزنان
آیه 97 سوره نحل:
هر کس از مرد وزن،کار نیکی به شرط ایمان به خدا جای آرد، خدا او رازنده کرده و اجری بسیار بهتر از عمل نیکی که کرده باو عطا می کنیم.
عدمتفاوت در پاداش زن و مرد :
بنابراین پاداشی به آنها می دهد که حتی آنهاییکه آنها را ترغیب می کنند اطلاعی از بزرگی ِ این پاداش ندارند. ما نمی توانیمبگوییم عمل مرد 7 درجه و عمل زن 5 درجه و بالعکس.در حالیکه در آن زمان یهود وانصاری زنان را از اغلب امتیازات محروم کردند. و تنها اسلام بود که تساوی حقوق بینزن و مرد را اعلام کرد فمنیست:نگاه افراطی ِ به زن،که زن را موجودی برتر و مردرا بدتر می داند.یک نوع نگاه افراطی که قبلا مردها نسبت به زنها داشتند. و امااسلام بود که گفت میان مرد و زن هیچ تفاوتی نیست و بالایی هر شخص به درجه ایماناوست
حیات طیبه:
اولا این حیات طیبه جدیده .نمیگه ما زندگی شما راطیب می کنیم.بلکه میگه وقتی مردید ما شما را زنده می کنیم به حیات طیبه . زندگی کهکاملا متفاوت از زندگی های دیگر است.
و اما شرایطش :
1 . در اینزندگی دل تو دیگه متعلق به خداست.اگر خداوند اجازه داد مهر به کسی،علاقه به کسی، ازفیلتر خدا بگذره وارد دل میشه اگر نه اصلا وارد نمیشه. ورود به قلب ممنوعه. دم درورودی مهر به قلب، یه تابلو زده ورود مثلا فلان مهر ممنوع. اصلا وارد نمیشه.چرابرخی از ما در برابر بعضی مهرها و علاقه های غیر ا لهی کم میاریم؟چون حیاتمون حیاتطیبه نیست. زندگی مردگان است. مردگان خوب تشخیص نمی دهند.اما وقتی انسان زنده استهیچ هنری،هیچ صدایی،هیچ ظرافتی نمی تونه اونو فریب بده اصلا وارد نمیشه اصلا اوننوع از انسان رو که می بینه بهش حالت تنفر دست میده یه وقت تو بحث سلوک بهتون گفتمدر زمان رژیم گذشته آمیرز جواد آقای تهرانی در مشهد مقدس در منزلشون بودند گفتندآقا وزیر فرهنگ و علوم و معارف منقول و غیر منقول اومده مشهد زیارت امام رضا.شما همعالم بزرگ و جلیل القدر شهر هستید می خواد بیاد خدمت شما برای دستبوس. به محض ورودبه اتاق آمیرزجواد از جا پریده بود آدم عجیبی بود از پنجره اتاق پریده بود تو حیاتبغلی با اون سن و سال. بهش گفته بودند کجا؟گفته بود مگه ندیدی؟جانوری اومد داخل،ماهم مجبور شدیم در بریم.و ابهت همچین شخصی وارد قلب نمیشه.این مال کیه؟من عمل الصالح ! آمیرزجواد آقای تهرانی از یکی از شاگردانشون نقل می کردند . می گفتند کهایشون از وقتی ما یادمون بود ایشون پشت گردنشون انحنا داشت.مهره های گردنشون معیوبشده بود. کج و خمیده شده بود. ازشون می پرسند قضیه چیه؟تصادف کردی؟مشکلی پیشاومده؟فرموده بودن نه.این یادگار دوران جوانی من است.اینقدر من در خیابان راه رفتمو سرم را پایین انداختم این مهره دیگه عادت کرده خم شده. به همچین جایی می رسه. آنها زیباترین نوع حیات را دارند و آن احیاء حق است.دل متعلق به خداست
احقاق حق
کسی که حیات طیبه دارد نمی تواند حقی را ببیند که داردپایمال می شود و اقدام نکند.
حق را می شناسد
به حق دل می بندد
به دنبال حق می رود
به حق وصل می شود
و دفاع از حق می کند
عدم ترس از غیر خدا
هیچ کس غیر از خدا نمی تواند او را محکوممی کند. فقط از یک چیز می ترسد از خداشدید می ترسد. جلوی برخی از اولیاء خدا گناهیرا بیان می کردند که فلان جوان ،فلان مسن،فلان خانم و آقا فلان کار رو کردند من میدیدم که رنگش می پریدمی گفت:المعاذ بالله.در حالی که امروزه از کوچک تا بزرگ خیلیراحت دروغ می گویند. همانقدری که ما از مادیات می ترسیم. آقا آبروی دنیاییت برهچقدر می لرزی؟آقا ورشکست بشی رنگت می پره.بزرگان ما، ازاینکه احیانا آبروشون جلویخدا بره می لرزند.مثل این می مونه که تو یک گناهی رو مرتکب می شوی و از فکر اینکهروزی مردم به این گناهت پی ببرند می ترسی.از این فکر ترس در وجودت ایجاد میشه. اولیاء خدا و آنهایی که در حیات طیبه هستند از فکر گناهی که ممکن است و شاید اتفاقبیفتد می ترسند.
ندیدن جز حسن و زیبایی
فقط یک زشتی را در دنیامی شناسند و آن هم نافرمانی خداوند است.بلا عالیه. امتحان عالیه.مقام عالیه. بیمقامی عالیه.غنا عالیه. فقر عالیه.آبروعالیه. بی آبرویی عالیه.خداوند به این جورانسانها یک توانایی خاصی می دهد که تو که اینقدر زیبا می بینی چه خوبه خلق زیباییقدرت منو در تو ببیند. اومد خدمت آیت الله طباطبایی عرض کرد آقا باغ مارو زنبور زدهوحشتناک ریختن تو باغ و ریشه درختان و میوه ها رو دارن خشک می کنند.بعد گفت چهکنم؟گفتند برو بهشون بگو محمد حسین طباطبایی گفتند که برید !!! جااااااااان!؟؟گفتبرو بهشون بگو دیگه. طرف باورش نشد. رفت توی باغ ایستاد قسم می خورد امتحانی گفتممزاحم نباشم وسط خوردنتون آقا آیت الله طباطبایی فرمودند از این باغ برین. دیدم همهاز روی درختان بلند شدند رفتند!!!!
انسان در نفس خودش نور،کمال،عزت،قوت،لذت و سروری رو آنقدر درک می کند که برای هیچ کسی نمی شود تعریف کردکه این داره چی می کشه.اصلا من و شما نمی تونیم درک کنیم که خانم زینب (س)چطوریتحمل کرد. ما نمی تونیم بفهمیم که با اینهمه بساطِ مصیبت، چطور آرام و متکبر و باسینه سپر گویا علی وارد شده، وارد شد وخیلی آرام وقتی یزید داشت طعنه می زد کهدیدید چطور خداوند شما را خوار کرد وزینب با لبخند فرمود و ومارایت الا جمیلا! درحالیکه ما اگر مرغ گیرمون نیاد به خدا گله می کنیم و با کوچکترین ناراحتی،لحنصحبتمون با خدا لحن متوقع و طلبکارانه و گله میشه.
این انسان ،لذتی پیدا میکند خارج از کدورت. لذتهای دنیا گوشه کنارش همیشه یه کمی تلخی داره. ضرب المثلی هستکه نابرده رنج،گنج میسر نمی شود.این مال آدمای دنیاییه. مال آدمای عادیه.تازه وقتیگنج رو بهت دادند زحمت نگه داشتن گنج،زحمت بر باد نرفتن و اینکه سالم باشه بتونهاستفاده کنی و...رو داری.کلی زحمت توش خوابیده. اما ناتوانی زینب در نماز ایستادهشام عاشورا در 11 محرم ناتوانی روحی نبود بلکه ناتوانی جسمی بود.غذا نخورده آبنخورده فشارِِ مصیبت، جسمش رو خسته کرده.
نماز ِتو، به خیمه سوخته عباد راعبادت آموخته !
سعادتی مبرا از شقاوت:
اینها همیشه احساس سعادت میکنند.احساس برتری می کنندو وهیچوقت شقاوت در دلشان رخنه نمی کند ولو مثلامیرالمومنین بزنند سر صدها نفر از دشمنان را جدا کنند بعد اینقدر باسعادت و بارقتدر خانه خدا در برابر یتیم اینقدرراحت می نشینند و اشک می ریزند وباورشان نمی شود وما این صحنه ها را در جبهه دیدیم.یعنی جنگ در راه خدا آنهایی که مخلص بودند ابدابرایشان شقاوت نمی آورد.بر خلاف جنگهای جهان،آدمی که زیاد خون بریزه دیگه شقیمیشه.مرده شور با مرده دیگه زیاد احساس خاصی نداره. رزمنده آمریکایی وقتی به شهربرمی گرده دنبال کسی می گردد که سرش را از بدنش جدا کنداما می بینی هر چه بیشترقساوتهای مادی جنگ و جدیت میاد تو کار می بینی امام حسین راحت تر و رقیق تر میشه. می بینی آقا عبدالله در بدترین لحظات جنگ، دلش برای دشمنانش می سوزد و این فرد درآخرین قدم حیات طیبه راضی است. هم او از خدا راضی است و هم خداوند از او راضی!
ما یک تفاوت جسمی در زن و مرد داریم.هر کس بخواهد این تفاوت جسمی را نقص کند و مخالفت کند و بر هم بزند و گرنه در جهان امروز،و با علم امروز شاید بشود با تزریق هورمون هایی کاری کرد زنی از لحاظ جسمی بر مرد برتریهایی داشته باشد.در صورتی که همین الان زن با همین هورمون زنانه اش حتی برتریهایی جسمی بر مرد دارد.
از لحاظ روحی،زن برتریهایی بر مرد دارد.از نظر روحی توان زن بسیار بالاست.
در عشق و محبت
در صبر(چه بسیار زنانی که پای مردشان نشستند و خیلی کمند مردانی که پای زنانشان نشسته اند)
امام صادق فرمودند : بر خلاف تمام چیزهایی که شما شنیده اید که اگر زن نبود شیطان کم می آورد.زن یکی از درهای جهنمه و دستیار شیطان است و اکثر اهل جهنم فریب زن را خوردند.امام صادق به ذات زن دارد فکر می کند.
اکثرالخیر فی النساء .
بیشترین قسمت از خوبیهایی که خداوند خلق کرده در نساء است.
چرا؟چون وشما برای رسیدن به حیات طیبه و انسانیت به زور بازو احتیاج نداریم قدرت چشم و تن صدا و مقام دنیا احتیاج نداریم.به وزن و برتریهای فیزیکی و جسمی احتیاج نداریم.چیزی که انسان برای رسیدن به خداوند و حیات طیبه نیاز دارد عشق است و محبت و صبر!که این 3 خصوصیت در زنها بیشتر است.لذا در آماری که در سطح جهانی داریم آمار زنان در ستاد ایتام و خیریه،در پرستاران و امدادگران و....قریب به 80 در صد را بانوان تشکیل می دهند.
جهاد دوگانه
برای مردها بعضی وقتها باب جهاد بسته است. باب جهاد برای زن هیچ گاه بسته نیست. خانه داری برای زن بهترین جهاد است. لذا اگر آقا عبدالله با خودش زنان را می برد به این دلیل است که می خواهد به ما اثبات کند که هیچ گونه نقصی در کار نیست!
پیامبر فرمودند: اگر پدری در بیرون خواست برای بچه هایش خرید کند و پولش کم بود برای دختراش خرید کند پسرا نمی خواد.اگرپدر و مادری در اتاق نشستند و دختر و پسرش وارد شدند جلوی پسرش بلند نشد، نشد اما جلوی دخترش بلند شود و.....
زنان بیشتر از مردان به بهشت می روند.امروزه مردها احساس ضعف نمی کنند بلکه این زنانند که فکر می کنند اسلام و خدا برای آنها کم گذاشته بلکه در احترامات و همه چیز اولند.آقا امیرالمومنین رفتارش با ام کلثوم و زینب در تاریخ هست.بارها و بارها آقا با زینب رفتاری داشتند که همچین رفتاری را با حسن و حسین نداشتند.در تاریخ نوشته بعضی وقتها خانم زینب پدر را صدا می زدند بابا، جواب نمی دادند دفعه دوم بابا، باز هم جواب نمی دادند دفعه سوم بابا به زحمت جواب بالاخره می دادندبه طوری که فضه اعتراض کرد که چرا محل به دخترت نمی گذاری؟گفت نمی دانی فضه چقدر این صدای زینب برای من عزیزه وقتی میگه بابا من جونم به لبم میاد کیف می کنم دوست دارم بیشتر بگه. بنابراین تفاوتی که در زن و مرد است تفاوت ذاتی است و با ذات کسی نمی تواند مقابله کند و هرمردی ادای مردی را دربیاورد مخالفت با ذاتش کرده و هر زنی ادای مردی را دربیاورد مخالفت با ذاتش کرده این دو مکملند و مکمل دو جنس کاملا مخالف مکمل می شوند نه دو جنس کاملا برابر.مکمل یعنی اینطرف یک نقصهایی داره اینطرف هم یه نقصهایی.این نقصها در هم فرو میره و سطح کاملا ثابت میشه.
و اما کربلا:
دیشب در مورد جناده انصاری و پسر 11 ساله اش گفتیم.بعد از اینکه پسر 11 ساله جناده شهید شد و سرش رو به سمت همسر جناده انداختند .این با چوب حمله کرد به دشمن. دو نفر راهم، مجروح کرد.که امام فرمودند:برگرد.رجز که می خوند جالبه:
انی عجوز فی النساء ضعیفه خامیه بالیه نحیفه
اضربکم بضربه عنیفه دون بنی فاطمه الشریفه ((به من نگاه می کنی من یک پیرزن عجوزه وضعیف سالخورده هستم اما با توانی که از عشق پسر فاطمه شریفه گرفتم اگر امام جلوی مرا نمی گرفت همه شما را به درک می فرستادم.))
در برخی از جاها زن از نظر جسمی،وقتی عشق میاد رو کار و وظیفه احیا می کنه و امام اجازه میده به همه جهان نشون میده که من کمبود ندارم.
+ نوشته شده در 2011/1/15 ساعت 21:15 توسط رئوف سعیدیان
|
وه ختیو گنوویادت 11 هه روه خت گنۆویادت، گنۆ دڵم ئشیۆ چێوێو بنویسوو، چن سه ترێ جه ده ریای، چن خه تێ جه هه وری، چن سه ترێ جه خاكی، چن خه تێ جه په ریا، چن خه تێ جه غه ما، چن سه ترێ جه جامی، چی زه مانه نه كه نه كریۆ روه و ته وه ناوه چێوێو نویسێو و نه روه و ئاواوه؛ په ی تۆنویسته ی چ وه شێوش هه ن.
هه روه خت گنۆویادت، گنۆ دڵم ئشیۆ چێوێو بنویسوو، چن سه ترێ جه ده ریای، چن خه تێ جه هه وری، چن سه ترێ جه خاكی، چن خه تێ جه په ریا، چن خه تێ جه غه ما، چن سه ترێ جه جامی، چی زه مانه نه كه نه كریۆ روه و ته وه ناوه چێوێو نویسێو و نه روه و ئاواوه؛ په ی تۆنویسته ی چ وه شێوش هه ن. من ئه گه ر قسه كایچم روه و شه ماڵیچوه بنویسوو، تۆ ئادیشا وه نیوه. هێزی گردو دره خته كام قاو كه ردێ و په ی گردورۆخانه كا نامێم نویسته زانوو دێرم كه ردن، زانوو كووجیه و كولاَنه كێ ته مامێ بیینتێ و پایه كێ من هێشتای نه یاویانێ. زانوو وه نه وشه كێ پاری مه گێلاَوه و ساته گێ حه تتا په ی سانیێوی ماتڵێم مه با. وه ختێو ته ماشه م كه ری ته پڵێو هه سارێ دلێو قه لبیمنه گێلاَ ده ورو رۆجیارینه، وه ختێویچ جه من روه هۆرجرحتی قسه كێم یه خ به سا. باوه ر كه ره من شێعرێوه ناته مامه ناكه جه ئاسمانی ته ری كه وتێناره زه مین، ئه گه ر روێو نامیو تۆجه َمنه نیشۆره، بوو به گورانیێ وه چانی كه حافێزبه خێلیش په نه به رۆ. ئه گه ر ته ماشه م كه ری دنیێ منیه و نه دلێ و قاێقه كه یم و په ی لاو زه رده خوه كه یت پاڕومده ووه نه بازه یه واش واچوو تا گوڵدانه كێ سه روتاق و هۆده كه یت نه ژنه وا. من هێزی واوه ی كه وتاوه یادت، وه راوه رو وێموه مدرانێره، قاوم كه رد دڵیم جوابێوم نه ژنی، چه مه كێم نه شناسێم، هه ر سه كێم نه شناسێم. هێزی شه وێ وه رمم دی چه مێت چه نی من خۆا حافێزیشا گه رد ئاسمان سه رو پێلاَموه نیشتره. هێزی شه وێ وه رمم دی كردو حه ساره كا به ینو من و تۆنه مدریانێ و من په ی یۆسته یوه و رۆچنێ وی، هه راسان پیلاو په ولاره ره مێنا. چه نی چی دڵم ته نگ نه بۆ په یت؟! چی ده سه كات نه لاونوو، چی په ی چه مه وه رم هاڵۆسنینه كات گۆرانیی نه واچوو؟! چی جوواننه رین گوراڵێ و هه ورامانی په ی تۆ نه كه نوو؟! دڵم په یت ته نگ بۆ، نه هه رشه وێوه، نه هه ر روێو به ڵكوو هه رساتێو، ئینه ی عه قره به كێ سه عاتێ زانا، خه تێ ده فته ركه یم نامێت حێفزه شانه، ئه گه ر روێو نه نویسووت مه غزه كه وڵه و قه ڵه مه كه یم په یت ته نگ بۆ. بۆ... ئازیزه كه م ده ی بۆ پێسه شه پۆلا هه میشه گۆرانێی واچمێ نمازه دڵه كێمایۆترینی جه یاد به را. واوه ی ته نیا كه وته نا، واوه ی دڵم گێریان، واوه ی دڵم ویرو تۆش كه رده ن واوه ی گه ره كما په ی لایت، په ی وه لاَته كه یت به و. چكۆتاوو تۆ وینو؟ دلێو گورانیا ئاویره قووله سه ر شێته كانه؟ دلێو چه مائاسكه چه م پانه كانا؟ دلێو به رزه ڵنگه كه و شاهوو كۆسالاَن و عه ودالاَن و كه له ته نگه ینه؟ دلێو زوڵفه په رێشانه كا مرۆته نیا كه وته كه ومرۆڵه نیه؟ دلێ رێحانه سه وزو زه رده كه و وه رو كه پره كاو ده رویان و كراویه دۆڵه و گۆڵینه؟! یا دلێو كۆزه كێو سه رو شانه مانیاكه و كناچاو هه وارینه یا دلێو بادیه شۆته كیۆ كناچه بزه دۆشه كانه؟! به كه ڵك هورگرته ی جه:( ئارام ته رجه وه رم و درختا)