پیرشالیار هورامان/ عروسی حضرت پیر/ فرهنگ مردم هورامان /پیرشهریار/باورهای مردم اورامان
روایت دیگر از پیرشالیار
مراسم و جشنهای سنتی دیگری نیز در میان کردان دیده می شود که ریشه در باورها ی اسا طیری و ادیان با ستانی ایشان دارد. برگزاری جشن عروسی پیرشالیار از ان جمله است. جشن عروسی پیرشالیار شهریار مراسمی بسیار کهن است. اگر چه این مراسم در طول زمان با تغییرات بسیار مواجه بوده،ولی ریشه های کهن اساطیری خود را به خوبی حفظ کرده است. در منابع مکتوب تاریخی آمده است:پیری روحانی از مغان زرتشت بهنام پیر شالیار نزد مردم اورمان بسیار محترم است و کتابش به بیگانگان نشان نمی د هند و کلماتش به جای ضرب المثل به کار می رود . جشن بزرگ مردم اورامان در بهمن ماه که سال روز ازدواج اوست برگزار می شود. این مراسم هر سال در بهمن ماه ، در اغاز چله کوچک ، در سه مرحله و طی سه هفته انجام می شود. دراولین هفته بهمن ماه ، گردوهایی که از باغ پیرشالیار چیده شده ، برای اهالی ارسال می شود وبه این ترتیب اهالی از شروع مراسم باخبر می شوند. در دومین مرحله مراسم ، که شب چهارشنبه بعد آغاز می شود ، بچه های پیش از طلوع آفتاب به پشت بام می روند و با خواندن اشعار و گرفتن هدایایی از اهالی ، خبر از بر آمدن خورشید و آغاز مراسم قربانی می دهند. باطلوع اولین اشعه آفتاب ، نوبت ذبح گوسفندان و گاوهای قربانی که نذر مردم است فرا می رسد . پس از تقسیم گوشت های قربانی در بین اهالی ، شب هنگام همه مردان در خانه پیر جمع شده ، گروه گروه در جایگاه مخلول طا یفه خود می نشینند و برای تبرک تسبیح چوبین دانه درشت و تخت گیوه به جای مانده از پیر را می بوسند . سپس مراسم نواختن و دف و گفتن ذکر آغاز می شود.
در سومین جمعه بهمن ماه ، مردان نان هایی را به شکل قرلهای طلایی رنگ از آرد گندم و مغز بادام کوبیده تهیه شده وبا گیاهان خشک چون ریحان سیاه دانه تزیین شده است ، بر سر مزارپیر شالیار می برند و پس از جمع شدن بر سرمزار ، نان ها را روی هم می ریزند و انها را خرد کرده ،با ماست بین حاضران تقسیم می کنند.هر سال در دومین هفته اوردیبهشت، اهالی اورمان وروستاهای مجاور به رسم تبرک وبرای شفای بیماران قطعهای از تخته سنگ کنار مزار پیر شالیار را می کنند و با خود می برند و بر این باورند که کرامت پیرشالیار باعث تبرک این سنگ شده و هر سال دوباره سبز خواهد شد. به نظر می رسد این مراسم که همزمان با جشن سده بر پا میشود یادگار روز پرستش مهر در این سامان است . مراسمی که در ان ایزد مهر برکت بخشنده را در چهلمین روز زایشش ، در ان هنگام که زمین آغاز به دم زدن می کند و گوسفندان بار بر زمین می نهند ، می ستاید وبا ریختن خون قربانی یاد ایزد حامی دهقانان وتولید کنندگان را که با کشتن گاو باعث برکت کشت دام و رو ییدن رستنی و گیاهان سودمند و خرمی و شادی ما در روی زمین می گردد، گرامی میدارد و پیروان او در مهرابه های باستانی بقایای متبرک را که در شمعدان سنگی است بر سکوهای چوبی پاس میدارند و جانشین او پیری است با کراماتی شبیه او.
پیران هورامان :
در هورامان هر كس به تخصصی دست یافته و توان خدمت گزاری را داشته او را پیر می گفتند . این پیر ها در رشته های دامداری ، باغداری ، كشاورزی ،پزشكی ، گیاه شناسی و ستاره شناسی مهارت خوب داشته اند . 99 پیر هورامان مشهورند كه رشته تخصصی و مهارت 96 نفر از آنها و نام و محل دفن شان هنوز در سینه سال خوردگان منطقه باقی مانده و در كتاب سینه به سینه ثبت شده است كه اگر نمونه هایی از كار هر یك از این پیران را بیان نماییم به درازا می كشد . پیر پزشك : عمل باز كردن زخم و غده را هیچگاه در محوطه زندگی انجام نداد و جهت انجام عمل جراحی ، مریض را به كوهستان برده و تا بهبود كامل نمی یافت اجازه ورود به روستا و میان مردم را به او نمی داد تا آمادگی داشته و حساب سال و ماه و روز را نگه داشته كه امروز این كارها به عهده سازمان هواشناسی می باشد .
در این مراسم كه هرساله و در اواسط بهمنماه در اورمان تخت و در كنار مرقد پیرشالیار برگزار میشود هزاران نفر از مشتاقان و علاقمندان این مراسم برای گرامیداشت پیرشالیار گرد هم جمع می شوند.
پیرشالیار كیست ؟
پیرشالیار در اورامان میزیسته است ، وی مردی دانا و آگاه با طبعی روان بود . كتابی را به نام مارفهتو پیرشالیار (معرفت پیرشهریار) به لجهه كردی اورامی به نظم در آورده است مشتمل بر امثال و حكم و پند و اندرز با ذكر نكاتی چند از آداب و رسوم آیین باستانی و تاكید و توصیه در جهت حفظ و نگهداری آن . نسخه این كتاب اكنون كمیاب است و فقط عبارات و ابیاتی از آن را برخی از مردم آن سامان در حفظ دارند و در مواردی به جای مثل به كار می برند .
چند پند از منظومه ماريفه ت و پيري
داران گیانداران ، جهرگ و دل بهرگهن گایی پر بهرگهن گایی بی بهرگهن
كه رهگ جه هیلین ، هیلی جه كهرگهن رواس جه رواس ورگهن جه ورگهن
( درختان جان دارند ، جگر و دلشان برگ است ، گاهی پر برگ و گاهی بی برگند . مرغ از تحم است ، و تخم از مرغ روباه از روباه است و گرگ از گرگ)
وهوری وهوارو ، وهورهوهرینه وریسه ، بریو چوارسه رینه
كهرگی سیاوه هیلیش چهرمینه گوشلی مه مریو دوی درینه
( برفی می باره كه برف خوره است ، و رسن كه پاره شود چهارسر پیدا میكند ، ماكیان سیاه ، تخمش سفید است ،دیگچه كه سوراخ شد ، دودر پیدا می كند )
دانشمندان كرد معتقدند كه پیرشالیار در اواخر زندگی دین اسلام را قبول كرده و كوشیده تا مردم این سامان را با این آیین مبین آشنا سازد ،اما توفیقی حاصل نكرده است و در اواخر قرن پنجم رو در نقاب خاك كشیده است .
عروسی پیر شالیار
جشن عروسی پیر شالیار با شکوه و عظمت در مراسمی عرفانی و ذکر دراویش و پخش کردن نذری در روستای باستانی و مرکز تمدن آهورا مزدا(هورامان) برگزار مي شود.
در معرفی پیر شالیار باید بگویم که عارفی خدا جو و یکتا پرستی بوده اند که چهل تا چهله روزی نذری داده اند فقط برای جلب رضای حق تعالی طعام و غذای ایشان در این مدت تنها روزی دو تا خرما یکی سحری و دیگری برای افطار بوده است.
زمان زیست پر برکت ایشان اوایل گرویدن سرزمین ایران به دین مبین اسلام بوده است.
وبلاگ « طبيعت ژيوار» حسين فتحي
http://www.hosein_jivar.persianblog.com
برگزاری مراسم سنتی
برگزاری مراسم سنتی پیر شالیار در نیمه بهمن ماه در هورامان
منبع : کتاب کردهای ایران
مراسم سنتي پيرشاليار اواسط بهمن ماه در اورامان تخت برگزار مي گردد. به گزارش پايگاه اطلاع رساني وزارت كشور، اين مراسم كه هر ساله برپا مي شود يادواره دوراني 900-800 ساله و ميراث باارزش تاريخي و فرهنگي منطقه اورامان است. اين گزارش به نقل از فرمانداري شهرستان سروآباد در استان كردستان حاكي است، مراسم سنتي پيرشاليار حود 900 سال به طور مستمر در اورامان برگزار گرديده و هر ساله نيز به رونق آن افزوده شده است. اهالي اورامان با ديدي عقيدتي و ديني و فرهنگي به اين مراسم مي نگرند و در حفظ و بقاي آن جديت دارند. پيرشاليار اورامان شخصيتي ديني و عرفاني قرن پنجم هجري است كه مردم منطقه اورامان هر ساله ياداورا گرامي مي دارند .
مراسم آیینی پیر شالیار
جشن پیر شالیارمراسمی بسیارکهن است که باتغییرات زیادی که در طی زمان درآن به وجودآمده ریشه های کهن واساطیری خود رابه خوبی حفظ کرده است در کتب است که پیری روحانی از مغان زرتشتی به نام پیرشالیاردراورامان می زیسته است که کتابی ازاوباقیست به نام مارفت پیرشالیار(معرفت پیرشهریار).
این پیرنزدمردم اورامان بسیارمحترم است وکتابش را به خوبی نگهداری کرده وکلماتش رابه جای ضرب المثل به کار می برند.درکتاب پیراشارات زیادی درمورد حفظ آیین قدیم است.اهالی معتقدند که شخص دیگری بااین نام در اواخرقرن پنجم هجری می زیسته که اوراپیرشالیارثانی می گویند چون حضرت محمد(ص) رادرخواب دید واسلام آوردونام خودرا مصطفی نهاد وکتاب معرفت قدیم راتحریف کردوهرچه با دیانت اسلام منافات داشت برگرفت.
جشن بزرگ مردم اورامان در بهمن ماه است.هر ساله چهل روزمانده به بهارآنگاه که چله بزرگ تمام شد درآغاز چله کوچک یعنی میان 35 و 45 زمستان که زمین اولین و دومین نفس خود را میکشد جشن میگیرند واین جشن درسه مرحله انجام می شود.
باغ گردویی از پیر شالیار به یادگار مانده است این باغ که در دامنه کوه مقابل روستای هورامان تخت واقع است دارای چشمه ایست به نام زهوره(زهره- ناهید؟) که نام باغ ازآن گرفته شده است . متولی پیر که این مقام در خاندان او موروثی است گردوهای باغ راچیده و درآخرین روزازاولین هفته بهمن ماه برای هر کدام از خانواده های ساکن هورامان تخت وروستای بلبرتعدادی گردوازجمله یک گردوی شفا که از درخت خاصی چیده شده میفرستد(اهالی معتقدند که این گردو علاوه بر خاصیت شفابخشی اگردرمیان مواد غذایی گذاشته شود به برکت آن می افزاید). به این گردوها گردوهای خبر می گویند یعنی مردم راازبرپایی مراسم باخبرمی کند.مردم نیزبه جای گردوها قندوشکریاچای وحبوبات وموادی که برای برگزاری جشن لازم است برای متولی پیرمی فرستند.
دردومین مرحله مراسم که شب چهارشنبه بعد آغازمی شود بچه های آبادی به در خانه ها رفته و با گفتن کته کته چیزی از صاحبخانه می گیرند و مردم گذشته ای نه چندان دور را به خاطر می آورند که شب جشن بجه هایی که به در خانه های مردم میرفتند یکی را از میان خود به هیئت پیرمرد با ریش سفید در می آوردند و اورا پیشاپیش خود به در خانه ها می راندند و از صاحبخانه گردو و نقل و کشمش و ... می گرفتند.
صبح روز بعد در گرگ و میش صبحگاهی روستا با صدای کودکانی که با گفتن ( کلا و روژنه ) کلاو روژن خبر از برآمدن خورشید میدهند برمی خیزد. آنها به در خانه ها رفته و از صاحبخانه شیرینی و گردو و انجیر و ... میگیرند و در کیسه هایشان می ریزند .
پس از آن نوبت ذ بح قربانی هایی که مردم نذر کرده اند می رسد. گاو و گوسفندان قربانی را مقابل خانه ی پیر می آورند.با اولین اشعه ی آفتاب خون قربانی بر زمین ریخته می شود اولین قربانی باید به وسیله ی مردی از اخلاف خانواده ای که در زمان حیات پیر اول بار برای او قربانی کرده است انجام گیرد و او به پاداش دل و جگر قربانی را می گیرد پس از پایان مراسم قربانی گوشت قربانی را به داخل خانه پیر می برند و بین اهالی و زوار و نیز روستا های اطراف که نذر کرده بودند تقسیم می کنند. کسانیکه برای بردن گوشت می آیند چیزی به رسم پیشکش با خود می آورند .
با دل و جگر و اناردان و گندم نخود و لوبیا و پیاز و آویشن و نوعی نعنا در 7 دیگ آشی پخته و به زوار و اهالی روستا می دهند و در غروب همان روز دایره ای از مردان دست در دست و شانه به شانه با صدای دف به رقص آیینی می پردازند رقصی که از گذشته های دور به جا مانده است اوج رقص حالت خلسه ای عارفانه است که در آن دستیابی به روح دسته جمعی یکی شدن تن ها و فراموشی من است. در موقع نواختن دف با گفتن الله اکبر های متوالی به حالت جذبه عارفانه ای فرو می روند .
روز بعد (پنجشنبه) با استخوانهای به جا مانده و اناردان و گندم در 9 دیگ غذایی درست می کنند و به همه میدهند از این 9 دیگ 2 دیگ را برای ادامه مراسم که به هنگام شب است کنار می گذارند. شباهنگام در خانه ی پیر که به صورت اتاقی مستطیل شکل است وگرداگرد آن دارای سکوست جمع می شوند.مردم معتقدند که خانه ی پیر زوار رابه هر تعداد که باشند در خود جای می دهد. اهالی روستا گروه گروه با تکه گلیمی و چراغی می آیند و در جای مخصوص خود می نشینند و برای تبرک رشته تسبیح چوبین و دانه درشت وتخت گیوه ی به جا مانده از پیر را می بوسند و سپس مراسم نواختن دف و گفتن ذکر آغاز می شود.
سومین جمعه ماه بهمن مرحله ی سوم مراسم پیر انجام می شود. در این روز مردان نان هایی را که به شکل قرص های طلایی رنگی از آرد گندم و مغز بادام کوبیده است و با ریحان و سیاه دانه تزیین شده است بر سر مزار پیرهای هورامان می برند اولین گروه طایفه خالداند.پس از جمع شدن بر سر مزار پیر نان ها را روی هم می ریزند و به کسانی که نان آورده اند نانی درسته می دهند سپس بقیه را خرد کرده با ماست بین مردم قسمت می کنند پس اتمام مراسم پیر خالدیها و راه افتادن اولین کسی که مزار پیر خالد را ترک می کند پیروان پیر شالیار که در پایین روستا در مقابل خانه ی پیر منتظر مانده اند دف زنان و ذکر گویان بر سر مزار پیر شالیار می روند و همزمان با این حرکت طایفه های دیگر نیز رخصت می یابند بر سر مزار پیرهای خود بروند و مراسمی مشابه آنچه بر سر مزار پیر خالد برگزار شده بود (خرد کردن نانها و خوردن آن با ماست) به جا آورند.
در پایان مراسم باقیمانده ی نان های خرد شده و ماست را به روستا می برند و به کسانی که در مراسم شرکت نکرده اند به رسم تبرک می دهند. زنان این ماست را به عنوان مایه برای تبرک به شیر می زنند و معتقدند که این کار مایه برکت تولیداتشان در طول سال خواهد شد.
سابقه تاریخی و اعیاد رسمی
هورامان سرزمینی باستانی است؛ این سرزمین، دست كم ، از زمان ورود آریایی به ایران، جزو مناطقی بوده كه اقوامی كه در آن سكونت داشته اند. و آنطور كه از شواهد بر میآید، در دوران حكومت های مختلف كه ، از آن زمان به بعد، بر نواحی از ایران حكم رانده اند، همچنان اقوامی(به ویژه اقوام كرد) را در خود جای داده است. چرم نبشته های اورامان(هورامان) كه قدمت شان به حدود قرن اول میلادی می رسد، شاهدی بر قدمت این سرزمین(دست كم تا قرن اول میلادی) هستند. این سرزمین، در حال حاضر، محل سكونت كردهای هورامی زبان ایران و عراق است.با توجه به مسلمان بودن و معتقد بودن هورامی های به آئین اسلام اعیاد رسمی آنان نیز همانند عید های مبارك و مقبول دنیای اسلام میباشد . عید سعید فطر(رمضان) و عید سعید قربان و در كنار این دو عید مهم، ماه مولود پیامبر اكرم در این منطقه محترم و برگزاری مراسم های میلاد رسول اكرم(ص) معمول و مرسوم میباشد. مردم هورامان شافعی مذهب هستند . مردم هورامان كرد و یه گویش هورامی(اورامی) تكلم میكنند. مكنزی: هورامی گویشی از گورانی، و همانگونه خواهیم دید، احتمالا ، باستانی ترین گویش آن ، و گویشی است كه كمتر از گویش های دیگر دچار دگرگونی شده است.
دين و عقايد
عده اي از مورخين ، دين و مذهب هورامي را ماه ، ماه ستاره و خورشيد پرست دانسته اند ، ولي براي اين گفته دليل قانع كننده اي ندارند ، عده اي ديگر هورامي را قبل از اسلام روشني پرست وآتش پرست دانسته اند كه اين هم مورد پسند حقيقت تاريخ نيست . اما كساني كه در اين زمينه تحقيقات كرده انده بر اين نظرند كه هورامي قبل از اسلام ، زردشتي و حداقل بعد از آخرين زردشت تا ظهور دين مبين اسلام بر اين دين بوده و اوستا را كتاب ديني خود دانسته اند . هرگز آتش پرست نبوده اند و آتش را مظهر لطف پروردگار ، روشنايي را مظهر پاكي و تاريكي را اهريمني دانسته اند . دليل زيادي در اين زمينه نوشته اند بسيار اتفاق افتاده است كه در موقع نيايش آتش خاموش شده و يا ماه غروب كرده است ولي آنها به نيايش ادامه داده و دست ها را روبه آسمان بلند كرده و دعا كرده اند . اگر واقعاً آتش پرست بودند با خاموش شدن آتش دعا را قطع مي كردند . بعيد نيست زياده روي در عبادت و غلو در احترام به آتش و روشنايي باعث شده باشد هورامي را آتش پرست و روشنايي پرست بدانند و شايد وجود آتشكده هايي مانند آتشكده پاوه باعث شد كه بعداً چنين فكر كنند كه آتش پرست بوده اند . مورخاني مانند : ابو الغداء ، ابو العلاء ، حمزه اصفهاني ، مسعودي ، قزويني ، ياقوت حموي ، بلادري و بسياري ديگر از تاريخ نويسان در اين باره چيزهايي نوشته اند كه اكثراً گفته يكديگر را تكرار كرده و دلايل يكديگر را رد يا تأييد كرده اند .
هورامي ها زردشتي بوده ، نور و روشنايي را مقدس و مظهر قدرت پروردگار دانسته اند و زردشت را پيامبر برحق و اوستا را كتاب ديني خود دانسته و قبول كرده اند و اهورا مزدا را خداي يكتا دانسته و پرستش نموده اند . مرحوم مردوخ مي گويد :
ئاهير ، ئاير ، ئاهورا ، آترا ، ئاگر و ئاور به معني آتش است كه اهورا مركب از ( هار ) و ( ا ) يعني( آتش افروز ) يعني كسي كه آتش را افروخته ( خدا ) به معني ( آمده ) دلايل زيادي در اين باره وجود دارد كه نظريه بالا را مبني بر ( ا ) به معني ( آدن ) رد مي نمايد .
اكثراً در كلمه ( ا ) اشتباه شده است و معني درست آن را بيان ننموده اند . لازم است آن را با دلايلي معني نموده و بسياري از نوشته هاي تاريخ تصحيح گردد . معني آ و آهورا مزدا در كتاب هه ورامان شناسي معني نموده و واقعيت قضيه بيان شده است .
يادگاري از دوران باستان
مراسم بزرگ عروسي پیرشالیار
" زه ماوننه و پیرشالیاری"
هر سال که 45 روز از فصل زمستان می گذرد مردم هورامان تخت راه خانه پیر شالیار را در پیش می گیرند تا در شادی جشن بزرگ پیرشالیار سهیم باشند.
شروع مراسم روز چهارشنبه است.این مراسم سه روز به طول می انجامد.از همان صبح روز اول دامدارانی که دامهای خود را برای قربانی در این مراسم نذر کرده اند دامهای خود را به جلو در خانه پیرشالیار می آورند تا به دست متولین مراسم ذبح شوند.پس از ذبح قسمتی از گوشتها را بعنوان تبرک در بین مردم پخش می کنند و بعضی از آن را هم برای غذای مراسم به داخل خانه پیر انتقال می دهند.
بعد از ظهر دفها را برای لحظاتی دیگر آماده می کنند.نزدیکی های ساعت 2/5 الی 3 مراسم شروع می شود. و نوجوانان و جوانان و پیران دست در دست هم زنجیره ای بزرگ تشکیل می دهند و با تسلسل جسم و درون اتحاد و همبستگی همیشگی خود را به نمایش می گذارند.در حین این رقص شادی (که به نوعی رقص عرفانی هم هست)عده ای دف می نوازند و عده ای به خواندن قصیده هایی در مدح پیامبر و ... می خوانند و گروه بزرگ رقص هم لفظ جلاله الله را زمزمه می کنند.در این سه روزه مردم هورامان تخت تمام کارهای خود را تعطیل می کنند و فقط و فقط وقت خودشان را در این جشن باستانی صرف می کنند.
غذای مراسم( آش جو یا "هولوشینه تشی") همان غذایی است که 950سال پیش در مراسم پیر شالیارپخت شده است.که از طعم لذیذی بر خوردار است .بعد ازخوردن غذا مردم به خانه های خود می روند و غذایی که اضافی است به خانه ها می برند تا سایر اعضای خانواده بعنوان تبرک از آن بخورند.
درروز آخر ( بر خلاف دوروز پیش از آن که تا عصر مراسم برپاست)مردم تا شب به رقص می پردازند و ساعاتی از شب را نیز در خانه پیرشالیارمیگذرانند(که به این شب (شب نشست"شه وونیشتی") گفته میشود.در این شب سخنرانان به سخنرانی درمورد پیر شالیار و بحثهای مذهبی و عرفانی می پردازند.بعد از آن سرودی یا قصیده ای خوانده می شود وپایان جلسه با دعا ختم می شود.
منشا شکل گیری این مراسم
ما از پدرانمان شنیده ایم : در قرن پنجم در این سرزمین شخصی می زیسته به نام پیرشالیار که ازهمان دوران کودکی و نوجوانی اش روح بزرگی داشته و صاحب کرامات متعددی بوده است. وی نزد عمویش پرورش یافت چون پدر و مادرش را در دوران کودکی یا نوجوانی از دست داده بود وبرای عمویش کار چوپانی و دیگر کارهای آن زمان را انجام میداد.نقل است هنگامی که عمویش متوجه کرامات او شد از اوبه خاطر کارهایی که بهش سپرده بود و در شان او نبوده معذرت خواهی کرد.پس از مدتی شهرت ریاضت و پارسایی و کرامات پیرشالیار به خارج ازمحدوده هورامان رسید .تا اینکه پادشاه بخارا از وجود چنین شخص بزرگی مطلع می شود ودخترش(بهار خاتون) را که بیماری لاعلاجی داشته و پزشکان از درمان وی عاجز مانده بودند به هورامان تخت نزد پیر شالیار می آورد.هنگامی که وارد هورامان تخت می شوند و به در دو کیلومتری خانه پیر شالیارمی رسند پیر شالیار "توجهی"به آنها می نماید و دیوی از بدن دختر جدا می شود(که هم اکنون به این مکان تنور و دیوا گفته می شود) و گوشهای دختر شنوا می شود ولالی اش برطرف می شود و شروع به تکلم می کند.بعد از آن وارد خانه پیر شالیار می شوند و وی دختر را بطور کامل شفا میدهد و پادشاه همانجا دخترش را به عقد وی در می آورد (قبلا قول داده بود که هر کس دخترش را شفا دهد به عقدش در بیاورد).و مردم جشن عروسی بزرگی برای پیرشالیار و بهار خاتون برپا میکنند که مراسمی که امروز برگزار برگزار می شود سالگرد همان روز است .
مشکلات مراسم
1-نبود اقامتگاه برای میهمانان :
بی توجهی مسئولان نسبت به جایگاه هورامان تخت از لحاظ جلب توریست به حدی است که تاکنون نیندیشیده اند اقامتگاهی برای میهمانان بسازند تا در چنین مراسمی برای گردشگران مشکل اقامت نداشته باشند وتعداد گردشگر بیشتری جذب بشوند
2-ضعیف بودن پوشش خبری مراسم:
هنوز پوشش خبری مراسم بسیارضعیف است .من گرچه امسال توضیح مراسم پیرشالیار را در دو سه تا نشریه کشوری خواندم اما باز می گویم روزنامه های کشوری و استان و شبکه های رادیو و تلویزیونی استان وظیفه دارند هر سال این مراسم باستانی پوشش بدهند
پیشنهادات به مسئولان
1-نصب تابلو بر سر در ورودی آرامگاه پیرشالیار:
اگر تابلویی زده می شد روی سر در ورودی عالی میشد و عابر غریبه ای که از آنجا میگذشت میدانست که آرامگاه چه کسی است
2-تحریر چکیده ای در باره پیر شالیاردر داخل آرامگاه:
در داخل آرامگاه گزیده ای در باره پیر شالیار نوشته شود ودر داخل قابی در داخل مقبره زده شود
3- تهیه بروشور درباره مراسم : در روز مراسم پیرشالیار بروشورهایی برای میهمانان تهیه شود تا اطلاعاتی در مورد چگونگی این مراسم داشته باشند .
وبلاگ هورامان شناسي http://hawramantakht.blogfa.com
همايش علم و عرفان و هنر در هورامان تخت
روزنامه شرق(سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۴ ) فرانك رستگار:
مردم اورامان هر ساله در پايان بارندگى و آغاز كوچ به منطقه ييلاقى مراسمى سنتى را با ذكر و دعاى كومسا در جوار مزار پير شاليار برگزار مى نمايند. امسال همزمان با برگزارى مراسم ياد شده همايشى تحت عنوان علم، عرفان و هنر در دبيرستان شبانه روزى پير شاليار با حضور انديشمندان، فرهيختگان، شاعران، هنرمندان و روحانيون در اورامان تخت سروآباد از توابع استان كردستان برگزار گرديد.
اماکن زیارتی هورامان تخت
پیر شالیار و پیره وه ت و پیر محمد غیبی و پیر خالد و پیر کومسایی وپیر محمد رستم در مرکز هورامان تخت . ماموستا صیدی سرپیر . باباشیخ حسین رودبر . بابا بیدو و شیخ روح الله در غرب کماله . صحابی هه وار دول و...
آيين ها و باورهاي كهن:
در سراسر قباله هاي سه گانهي اورامان، مجموعه اي از واژگان و به خصوص اسامي اشخاص به چشم مي خورد كه از آيين ها و اعتقادات باستاني دامنه نشينان رشته كوه زاگرس نشأت گرفته است. حتي برخي از نام هاي افراد در قباله ها، هم اكنون در ميان كردها رايج و بر سر زبان هاست. در لا به لاي واژگان قباله هاي كهن اورامان، نشانه هاي آيين مهر پرستي (ميترائيسم) آشكار است. مجموعهي واژگاني همچون: رشنو، ميرابندك، اروقت، ميثراپادي نشانگر عصر مهر پرستي در ميان ساكنان اورامان، كردها و ساير ايرانيان است. مهر يا ميترا/ميثرا به معناي دوستي و محبت است. به باور ايرانيان باستان، ميترا فرشتهي پيوند دهندهي آفريدگار با آفريدگان بوده است. در آيين زردتشت، مهر به معناي عهد و پيمان و وعده آمده است. در اوستا، مهر يكي از آفريدگان اهورامزدا است. در قباله هاي اورامان، واژگاني همچون آراماست، آردين، آرشتت و دادباگا باگ از روزگار مزدا پرستي و آيين مزديسنان (ستايشگران اهورامزدا) در اين منطقه حكايت دارد. اين آيين از همان روزگاران پيشين در ميان اقوام و قبايل آريايي گسترش يافته و سراسر ايران و هند را در بر گرفته است.
منسوب به پيرشاليار
وه روي وارينه وه روه وه ري نه
وه ريسه پرچيـو چوار سه ري نه *
كه رگـي سيـاوه هـيله چه رمي نه
گوشلـي مـه ريــو دوه بـه ري نـه
* اشاره به ولادت پيامبر (ناسخ اديان) ـ مذاهب اربعه اهل سنت
په ي پيشه لياري
پيشـه ليــار هانـــا پيشه ليــار هانـا نـــامـت هــــانه ده م ئاقـــلَ و دانــا
پيری ده سگيرنی په ی دلَ په شيـَوا ورِنی به هيممه ت تـه نوورو ديـَوا
ويـَت وپيـــرانی هـــامرِاز و نازت جه كوَی هه ورامـان تا رِای حيجازت
ده سه ی ئه وليای شاره كه ی عيرفان بينـدیَ مه جليســـیَ جه لای لا مه كـــان
شين وزاری يه ن جه سوَخن و مه رقه د لا فـــاوی هه ره س واران به بــیَ حه د
مــاره كــريـَلـَـی يــانـه ی نه دامه ت بــه شــتادی وه شی به يمیَ زياره ت
ميــــرزايی گوَلی وه هارش خاره ن دلَ لــــوا جه چه م يــــار نا دياره ن