جاهلانه گفتن جاهلانه برخورد کردن
ندانسته می گویند
هر چه پیش امد ندانسته می گویند فقط کافی ست سخنی ،حدیثی ، موضوعی پیش بیاد فورا به اظهار نظر می پردازد خود را به جلو می کشاند سنگ به اسمان می زند خود هم می داند که به خدا چیزی نمی داند فقط دوست دارد میان حرف دیگران بپرد و تیری به هوا بزند
به خدا رسمش این نیست و بدترین چیزی ست که می تواند رخ دهد . چرا چنین است چرا بعضی ها از جهالت بیش از حد خود چنین سوء استفاده می کنند مگر جهالت می شود سرمایه شود و می توان از جهالت به جایی رسید و چنان به نظر می اید که می شود و شده است
خیلی بد است که کسی به خود اجازه دهد در تاریکی پر وبال بزند و به دنبال مورچه ای ریز سیاه بگردد و بخواهد درباره ان مورچه ریزه میزه نشانه بدهد
بعضی ها عادت کرداند همه دروازها را بگشایند و به هر خانه ای وارد شوند اینها چیزی که نمی شنوند و نمی بینند و ذرای عقل ندارند تا ذرای تعقل کنند .به خدا صفت بدیست این کوبیدنها در طبل جهالت و فرو رفتن در ضلالت ،ضلالتی که برای انها مفهومی ندارد
از خصوصیات انهاست که بی خبرند خبرهای ناقصی دارند و از ان نواقص می بافند و می سازند اگر هم خبری کامل بدانها برسد انها ناقص بیانش می کنند و توان بیان حقیقتش را ندارند
به خدا مرض بدی ست که ادم بدون تعقل و تدبر قضاوت کند هر چه میل کرد درباره مردم بگوید و به داوری بنشیند و عیب و نقص های فراوان خود را از زیر ذربین خارج سازد و فقط دیگران را ببیند
و خود نمی داند که نمی داند و خود نمی داند که جاهل است و سرباز جهالت و همخوان جهالت .و بدترین انسانها اینها هستند صاحب رذائل خبیثه و اخلاقهای ناپسندیده