هورامان و مسئله ای به نام اسلام
4 م

ئاریا هه ورامانی:دو گزارش از مورخ شهیر كرد »آیه الله مردوخ« راه گشای یك مسئله تاریخی مبهم و مجهول می گردد.


ئاریا هه ورامانی:دو گزارش از مورخ شهیر كرد »آیه الله مردوخ« راه گشای یك مسئله تاریخی مبهم و مجهول می گردد. 1- اهالی هورامان هورمزپرست بوده اند... تا زمان پیر شهریار اول كاملاَ بر عقیده »هورمزد پرستی« محكم بوده، به واسطه لطماتی كه از اعراب بر آنها وارد آمده جداً از اسلام و انسانیت متنفر و متوحش بوده اند. (35) 2- »مولانا گشایش« (873 - 790) »پدر شیخ عبدالغفار اول« مروج اسلام و ناشر احكام،  ماحی ظلام و ناجی عوام بوده است. اهالی هورامان و سنندج و نواحی آن را به شرف اسلام مشرف ساخته است(36) ... با توجه به دو قطعه تاریخی بالا باید بین فتح هورامان و بین پذیرش اسلام تفكیك قائل شد. به روایت مردم و به شهادت بعضی آثار به جای مانده مثل مساجد حضرت عبدالله وقبور ومضجع شریف جماعتی از اصحاب نبوی، هورامان به تبع فتح »دینور« و »شهر زور« در اواخرعهد خلیفه دوم مورد هجوم و حمله  اعراب مسلمان قرار گرفت و فتح گردید. اما در هیچ تاریخ معتبری از چنین حادثه ای گزارش نرسیده است و باز در هیچ منبع موثقی از فرماندهی »عبدالله ابن عمر« در فتوح ایران سخن به میان نیامده است. علاوه بر آن سپاه ابن عمر را پنج هزار نوشته اند(37) حال آنكه آن سپاه كوچك هرگز در توان نداشت قلاع محكم و پرنیرو هورامان را شكست دهد. در اینكه اعراب مسلمان به هورامان حمله كرده و قصد فتح كرده اند هیچ تردیدی نیست اما با توجه به استحكام قلاع و حصار قراء هورامان و مقابله شدید ساكنان قلعه ها، ‌سپاه عرب بدون جنگ و درگیری به علت مذكور یا به علت شهادت ناگهانی خلیفه فاتح با بر جای گذاشتن آثاری از خود به عنوان مسجد و معدودی شهید،آنجا را ترك كرده و به دیار خویش برگشته اند. هورامانیان به اعراب مسلمان شمشیر زدن با مقاومت سرسخت و شدید را فهماندند كه: »كرد زور قبول نمی كند شكست نمی خورد و از بین نمی رود . علاقه مند به تمدن و پیشرفت است. وطن خود را به كسی نمی دهد. تن به حكومت بیگانه نمی سپارد و علاقه مند به حفظ زبان و ملت خود در لابه لای كوهستانهای سر به فلك كشیده سرزمین خویش می باشد.« همین علاقه مندی شدید به سرزمین، زبان و ملت خود و تصور چهره ای غارتگر و ویرانگر و شمشیر به دست و خونریز از عرب باعث شد كه هورامانیان با همه توان خویش در مقابل سپاه اسلام بایستند و مقاومت نشان دهند. به گواهی نسخه های به دست آمده هورامان آن زمان مهد فكر و اندیشه بود. مسلم است هر نوع برخورد با چنین ملتی باید در حوزه فكر واندیشه باشد. شیوه برخورد در اینجا باید جور دیگری می بود. ضعف كار اعراب مسلمان دراین بود كه با سلاح شمشیر به مبارزه اندیشه و تفكر آمده بودند. این شیوه غلط وغیر منطقی در درون هورامانیان چهره ای زشت و خونریز از اسلام ساخته بود كه برایشان قابل تحمل نبود. لذا با تمام تجهیزات به مقابله برخواستند چون همین دیروز با چشمان خویش دیوارهای رنگین و آتشكده های خاموش و زنان و كودكان غنیمت شده »شهرزور« مجاورشان را دیده بودند. مخبرین از حادثه  هزیمت شهرزور چنین گزارش داده بودند:
»هۆرمزگان ره مان ئاتران كۆژان
وێشان شارده وه گه وره ی گه وره كان
زۆركار ئه ده ب كردنه خاپور
گۆناو پاله یی هه تا شاره زور
شه ن و كه نیكا وه دیل بشینا
مێرد ئازا تلاوه روی هه وینا
ره وێشت زه رتۆشتره مانه وه بێ كه س
به زیكا نیكا هۆرمزد وه هیوچ كه س...(38)«
بنابراین به خاطر حفظ آتشكده ها و عمارت ها و جلوگیری ازكشتار محبوب ترین كسانشان(زن و فرزند) به مقابله جانانه برخاستند وهمه چیز را برخلاف همسایگانشان به نفع خود تغییر دادند.
هورامان و مسئله ای به نام پناهندگان سیاسی علوی
در زمان فتح های اسلامی و بعداً تا مدتها، تنها سرزمینی كه توانست استقلال ملی، سیاسی و آیینی خود را حفظ كند هورامان بود. سالها بعد كه بخت اسلام برگشت وظالمان بر مسند حكومت اسلامی نشستند،‌براثر انحراف بیش از حد آنان، گروههای آزادی خواه واسلام خواه زیادی به وجود آمدند. به سبب در دست داشتن قدرت و تمایل افكار عمومی به سوی خلفا كه از ایده بی مایه آنان سرچشمه گرفته بود، گروههای آزادیخواه و عدالت خواه اسلامی در

تنگاه و مضیقه قرار گرفتند و سرزمینهای اسلامی به مامن خوف برای آنان تبدیل شدند.
یكی از گروههای متخاصم دستگاه خلافت، علویان و یاران ائمه »ع« بودند. در زمان اوج گیری تعقیب ها تنها سرزمینی كه پذیرای پناهندگان بود و مكان امنی به شمار می آمد،‌هورامان مقاوم و آزاده بود. هر زمان كه عرصه توسط خلفای جور اموی و عباسی بر علویان تنگ تر می شد، سیل پناهندگان به آن دیار روانه می گشت.از پناهندگان بزرگ علوی كه نگارنده افتخار انتساب به یكی از آنها را دارد در كوهستان هورامان مجاهد می توان به »سید عبید الله كوسه هجیج« و» سید اسماعیل اسپریز« اشاره كرد. (39) پناهندگان سیاسی علوی در كنار امنیت خاصی كه داشتند یك ارمغان بسیار بزرگی به سرزمین میزبان هدیه دادند.
با فكر واندیشه به سراغ فكر و اندیشه رفتند و چه زود اندیشه متعالی اسلام بر اندیشه زرتشت چیره گشت. این برخورد فكر  واندیشه در اواخر نیمه دوم قرن اول و اوائل قرن دوم به وقوع پیوست. در كنار دعوت غیر علنی و منطقی علویان در سده های سوم و چهارم گروههای كوچك صوفیه نیز به اعزام مبلغ به آن دیار پرداختند. از شواهد بر می آید كه این دعوتها در قرن دوم سوم و چهارم به ثمر نشسته  وتا حدی جای پای برای اسلام باز شد. بنابراین نظریه »ملا گشایش« كه در قرن هشتم اسلام را به هورامان رساند، بی دلیل و غیر معتبر و مطابق اسناد وبراهین معتبر كتمان یك واقعیت بزرگ است. به گواهی تاریخی مكتوب و یادداشت ها در سده دوم هجری مردم دانشمند و اهل فن از شاگردان امام جعفر صادق(ع) ، زاده دینور در هورامان همراه یارانش نهضتی اسلامی،‌ایرانی بنا نهادند و به تبلیغ آن پرداختند. (40) به شهادت تاریخ در قرن چهار هجری به شهر دژدان هورامان فردی متفكر و سیاستمدار به اسم »حسین بن مسعود علوی سیروانی« با اتكا بر نهضت یارسان مقتدرترین حكومت محلی اسلامی، ایران بنیاد نهاد.(41)
 به گواهی منابع قبل از قرن چهارم گروه

فراوانی از خرم دینان در هورامان بودند كه خود را اسلام می نامیدند . (42) »ابودلف مسعربن مهلهل ینبوعی« كه در سده چهارم كوهستان هورامان را سیر كرده، درباره مقر مباركشاه »دژدان‌«‌گوید در دژدان یك مسجد جامع وجود دارد. (43) بنا به گفته صاحب تاریخ هورامان، در قرن پنجم اهالی سولین (سلین) نماز به جای می آورده اند و همچنین ساكنین روستای تازه تاسیس وامیر نشین ‌‌»نوین« وقلعه مستحكم عمارت »بالیه بگ« و»عباس آباد« . (44)
آغاز و تاسیس حكومت محلی امرای هورامان در قرن پنجم به دستور شیخ طریقتی به اسم »جلال الدین غازی« بوده (45) و مسلمان شدن »پیرشهریار مصطفی« در قرن پنجم صورت گرفته است.
وجود مشاهیر بزرگ اسلامی در خلال سده های چهارم الی هشتم در هورامان: (46) بنا به همه این براهین، آغاز ورود اسلام به هورامان اواخر قرن اول هجری - بوده است و پذیرش اسلام در هورامان اختیاری بوده  واكثرا به دست علویان پناهنده و صوفیان اعزامی صورت گرفته است. بدون هیچ تردید اغلب نهضت ها و گروههای به پا خواسته اسلامی  در هورامان تا سده های پنج و شش و هشت، وابسته به ایده و بینش علوی بوده و اسلام در قالب فكری آن گروه به قلب ها نفوذ كرده، اما گویا اردلانیها و به تبع آنان مردوخی ها دو خاندان بزرگ كردستان كه طبقه حاكم پس از علویان بر هورامان بودند، علویان را به عنوان گروه اسلامی نشناخته و با تمام توان به تخریب، تحریف و اصلاً محو آثار و تاریخ آنان پرداختند و همه چیز را به نفع خود تغییر دادند.
(48) چون در قرن هشتم با پشتیبانی اردلانیها و تلاش قادری ها و نقشبندیها،‌اسلام سنتی به هورامان راه یافته (49) و مسلط گشته، آن زمان را آغاز ورود اسلام دانسته اند. البته نباید از یاد برد كه همه مایه های افتخار هورامان نتیجه حیات ششصد ساله علویان و زرتشتیان آن دیار است...
ــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشتها
35 - سلطانی،‌علویان زاگرس صفحه 112
36 - همان، صفحه 116
37- مردوخ، كرد و كردستان 1 / 123
38- پژوهش خطی نگارنده درباره چامه هرمزگان
39- شجره نامه كوسه هجیج . احمد مباركشاهی.
40- مسلك یارسان، گلچینی از باورها واندیشه های ایرانی- اسلامی.
41- سلطانی،‌علویان زاگرس صفحه 27
42 - همان منبع صفحه 12
43- همان، صفحه 34
44- صفی زاده . كرد و كردستان . فرمانروایان هورامان
45- همان
46- گلزاری مسعود، كردستان - كرمانشاهان صفحه 82
47- علویان زاگروس و تحریف تاریخ صفحه 2 / 107
49- همان، صفحه 107