فروپاشی ایدئولوژیک/دسیسه های دشمن
بسم الله الرحمن الرحیم
فروپاشی ایدئولوژیک
رئوف سعیدیان
نشانه های شوم شر در جامعه، خیابان ها ،مدارس ،دانشگاه ها و در دور وبر ما بروز کرده اند. تاثیرات جنگ نرم و دسیسه های دشمن آشکار شده است.فساد،فحشا،زنا،ارتباطات پنهانی، بی ناموسی وبی غیرتی ، میل به برهنگی و بی حجابی، بی شرمی وبی حیایی ، جرائم خانوادگی، عادی شدن منکرات ،خیانت ،دزدی، قتل،شرابخواری و گناهان کبیره وصغیره دیگری که به سادگی توسط اطرافیان انجام می گیرند. رشته های زیادی از هم گسیخته اند. تقدسات زیادی از جامعه زدائیده شده اند. پیوندهای نامبارکی صورت گرفته و رشته های زیادی پنبه شده اند . اگر دقیق تر و دلسوزانه تر نگاه کنیم در جامعه کلی تغییرات و تحولات به نفع شر و شیطان به وجود آمده است.
با بررسی این تغییرات و تحولات در عرصه جامعه به این نتیجه ی نامیمون می رسیم که دشمن حقیقتا پیروز گشته و این بار راه ورود ونفوذ را خوب شناخته و خوب اجرا نموده است. بی شک دشمن پس از تجربه ی راه های گوناگون تسلط بر مسلمانان و سد راه گسترش اسلام همچون اشغال، تقسیم ،نوکر گماشتن و ایجاد خفقان امروز به روش کارآمد خود پی برده و بدان اعتماد واطمینان دارد. روشی که خطر آن از دیگر روش ها به مراتب افزون تر می باشد. استحاله فرهنگی یا همان فروپاشی ایدئولوژیک. فرایندی که برای جلوگیری از گسترش اسلام در اسپانیا کشیشان به ظاهر متدین مسیحی بر روی جوانان مسلمان در اندلس پیشرفته به کار بردند.تهدیدی که توانست اندلس اسلامی را که روزگاری مهد دانش و تمدن و پرورشگاه مردان باخرد و اندیشمند بود به زانو در بیاورد و شکست دهد و با آن ابزار کارآمد جلو گسترش اسلام به اروپا را سد نماید. فرایندی که در آن زن نقش محوری داشت. زن با شعار آزادی وارد کارزار می شود. و از هر شمشیر واسلحه برنده ایی موفق تر به پیش می رود و میل و روحیه جوانان همیشه آماده جهاد و مبارزه را تغییر و اندیشه هایی همچون لذت گرایی و رفاه طلبی را به جای آن می نشاند و هویت انسان ها را محو می نماید. حقا که چنین تهدید مهلکی وحشتناک و عواقب بسیار وخیمی دارد.
اگر با دیده بازتر بنگریم تلفات جامعه ما در این جنگ نرم و آرام بسیار بسیار بالاست .آن قدر بالا که شاید شمارش آن سخت باشد.در این فرایند که هدف تغییر میل و فکر واندیشه است چه بسیار افکار واندیشه های خودی دزدیده شده و پس از اشباع بر علیه ما بسیج گشته اند.تصور کنید اگر افکار تلف شده تجسم یابند سرزمین بزرگی مملو از جسدهای خونین و مثله شده نمایان می شود.جسدهای دختران و پسران جوانی که مال ما بودند و روزگاری در جبهه خودی قرار داشتند و به دلیل سهل انگاری و در خواب ماندن ما توسط دزدان حرفه ایی دزدیده شدند.
دوستان و خوانندگان اندیشمند:این توهم نیست.حقیقت است .حقیقت است که دشمن وارد جنگی تمام عیار با ما شده، جنگی که نه جهتش مشخص است و نه سربازانش و همین ویژگی ها هم باعث شده تا مقابله ساده و به راحتی مقابله با جنگ سخت باشد.
واقعیت این است که دشمن شناسی ما بسیار ضعیف است ما اصلا دشمن را و تاکتیک ها و استراتژی های تهاجمی او را نمی شناسیم.وقتی چنین جوی در میان ما حاکم است چه انتظاری می رود که مقابله ایی صورت گیرد. وقتی دشمن را خوب نمی شناسیم و وقتی که افسران آماده به خدمت ،گوش به فرمان،کاردان و شهادت طلب نداریم چگونه می خواهیم از ناموس و شرف و ارزش ها و هنجارهای جامعه خود دفاع کنیم؟آیا در چنین شرایطی مقابله با این تهدید بزرگ که سربازانش در همه جای مملکت پراکنده شده اند ممکن است؟
اگر عادلانه و منصفانه دورنمایی از جامعه آفت زده خویش را ترسیم کنیم دورنمایی فروتر از این نمی توانیم ترسیم نماییم. مغازه جواهر فروشی که دزدان مسلحی بدان زده اندو غارت می کنند اما مغازه دار مست و بیهوش در کناری افتاده و غر غرکنان در خوابی عمیق به سر می برد .چه وضعیت بدی بر جامعه ما حاکم است؟
با این وضع وحشتناک،پس مدارس دینی ما کجا هستند؟ کجایند آن افسرانی که در آن مدارس و مساجد پرورش یافتند؟آیا هنوز وقت آن نشده که سلاح هایشان را به دست گرفته و وارد میدان شوند؟مگر این همه تلفات و غارات ناموس و شرف و درو شدن ارزش های مقدسی همچون حجاب و حیا وارتباط شرعی برای به میدان آوردن آنها کافی نیست؟
کجایند فارغ التحصیلان مدارس دینی ما و ماموستایانی که تربیت شدند تا پاسدار دین خدا باشند؟ پس فردا پاسخ آرزوهایی که ما را در این راه پاک گذاشتند چگونه خواهیم داد؟فردای قیامت در مقابل این همه سهل انگاری خود در برابر پایمالی دین خدا و تلف شدن و دزدیده شدن جوانان همسایه و شهر چه پاسخ قانع کننده ایی داریم؟ مثل ما داعیان دین خدا به مثل چوپان دهی می ماند که در برابر تک تک گوسفندهای ده ضامن است و باید بدون هیچ مشکل و تلفاتی آن ها را غروب به ده بر گرداند.اگر در اثر سهل انگاری او گوسفندی طعمه گرگ بشود غروب توسط صاحب گوسفند مواخذه و مورد سئوال قرار می گیرد.آیا ما کمتر از این چوپان ضامن هستیم و کمتر از او احساس مسئولیت می کنیم؟
در دادگاه عادلانه الله آن جا که حتی پیامبران «ع» به بازخواست فراخوانده می شوند چه جوابی برای این همه سهل انگاری خود داریم ؟
مگر پیامبر مان نفرمود: کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته.
بار دیگر برای به یاد آوردن مسئولیت خویش آیه 110 سوره مبارکه آل عمران را به خاطر بیاوریم و مروری ساده همراه با تدبر بر آن آیه مبارکه کنیم.
کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله
زمزمه کنیم که ما امت اسلام به خاطر امر به معروف و نهی از منکر ارسال شده ایم .و همچون پیامبری هستیم مبعوث شده به سوی جهانیان.آمده ایم تا حجت خدا را بر جهانیان تمام کنیم.و پیام و برنامه سعادت بخش اسلام را به گوش جهانیان و درون تشنه انسان ها برسانیم.
یک بار دیگر بخوانیم که ما برای برپا داشتن ارزش های الهی فرو فرستاده شده ایم برای پاسداری از خوبی ها و برای جلوگیری از رشد بدی ها.مسئولیتی که نشانه ها و ظواهر و رنگ و بوی جامعه نشان از آن دارد که ما هرگز و هیچ گاه یک پنجم مسئولیت خود را به سبب رفاه طلبی و بی مبالاتی انجام نداده ایم ؟اگر امروز توانستیم به فراموشی بسپاریم فردای قیامت چه خاکی باید بر سر خود بریزیم.و به کجا از عذاب الهی پناه ببریم تا امانمان دهد؟
یقول الانسان یومئذ این المفر- کلا لا وزر- الی ربک یومئذ المستقر «قیامه 10-12» دادگاهی که عذر وبهانه را نمی پذیرد آن جا نهایت خط است.
ینبئواالانسان بما قدم واخر- بل الانسان علی نفسه بصیره- و لو القی معاذیره«قیامه 13-15»
روزی بسیار سخت که آسانی در آنجا راهی ندارد.
فاذا نقر فی الناقور- فذالک یومئذ یوم عسیر«المدثر8-9»
بنابراین جهت مراعات حال خویش در فردای پر از خوف و عذاب بهتر است برای آگاهی بیشتر از وظایف خویش به عنوان امت که فردای قیامت هم به سبب بی مبالاتی بدان مواخذه و به جهنم انداخته می شویم در این آیات که الله با ما سخن می گویدو به وسیله آن ها با ما پیام می دهد تدبر و اندیشه کنیم.
آیه 143 سوره مبارکه بقره ما را چنین خطاب می کند:
و کذالک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس
و همچنین آیه 78 سوره حج تاکید دیگری ست بر این مهم:
و جاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتباکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج مله ابیکم ابراهیم هو سماکم المسلمین من قبل و فی هذا لیکون الرسول شهیدا علیکم و تکونوا شهداء علی الناس
و مهمتر از همه در این آیه مبارکه، آیه 8 سوره مائده:
یا ایهاالذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط
برابر این آیات مبارکه ما شاهدیم و شاهد می باید شهادت حق بدهد در ادای شهادت کتمان ننماید.برابر مفاد این پیام های نوورانی ما به عنوان امت، رسول و پیامبر مبعوث شده به سوی امت های دیگر هستیم تا با گفتار و کردار، رسالت خویش را که همانا تبلیغ و تبیین و گسترش دین می باشد انجام دهیم . بعد از رسول الله«ص» امت آن زیباترین شکوه هستی، باید دین را جهانی کند و تمام تلاشش در این راه و در این مسیر باشد؟ اما ما چه کردیم؟و کدامین راه و مسیر را پیموده ایم؟مسیری که در کلمه طیبه لا اله الا الله و محمد رسول الله به پیمودن آن میثاق بسته و تعهد داده ایم یا مسیری متفاوت با آن مسیر نورانی؟به راستی ما چه کرده ایم؟ خلافتش را پادشاهی و غصب نمودیم. به هر کاری دست زدیم و به هر مسیری رفتیم بجز مسیری که آن بزرگوار برای ما مشخص کرده بود؟ و بجز مسیری که پیمان دادیم آن را با راهنمایی محمد بپیماییم. و به یقین چون در ادای شهادت عادلانه و انجام رسالت خویش خیانت کردیم خوار وذلیل شدیم ؟و چون به پیمانی که بسته بودیم وفادار نماندیم شکست خوردیم.
به راستی چه کسی ظالم تر از ماست؟ و چه ظلمی بزرگ تر از ظلم ماست؟
آیه 140 سوره مبارکه بقره همین عاقبت شوم را به ما گوش زد می کند:
ومن اظلم ممن کتم شهاده عنده من الله
چه کسی ستمگرتر از کسی ست که شهادتی را که از سوی خدا نزد خود دارد پوشیده نگه دارد.
مسلما هر انسان صاحب خردی می داند که ما مصداق این آیه هستیم و به همین خاطر هم خوارو ضعیف و بی دست و پاییم .و در جهان سخن مان شنونده ندارد.
ما می باییست عزیز و قدرتمند می بودیم
جمله زیبای قرآنی «و انتم الاعلون ان کنتم مومنین» در آیه 139 آل عمران همین مضمون را مخابره می کند.
چه کسی دروغگوتر و ظالمتر و خائن تر از ما می باشد.دلسوز و مهربان و دوست دارمان محمد«ص» به ما از روی دلسوزی می فرماید چنان کنید وچنین مکنید.از این مسیر بروید واز آن مسیر پرهیز نمایید.اما ما گفته اش را و گفته الله را پشت سر گذاشتیم.
رهبر و دلسوز ومقتدای مان فرمود:
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و سنتی«عترتی»(حدیث شریف رواه ابن ماجه)
شما، همه شما خلیفه و جانشین من هستید همه شما وصی من هستید من به شما اعتماد می کنم و این دو میراث خود را به شما می سپارم و ما پاسخ این اعتماد واحترام را چگونه دادیم ؟یکی را در طاقچه گذاشتیم و گاه گاهی بوسیدیم و مهجورش کردیم و از قلب هایمان دورش ساختیم و با آن بیگانه شدیم و سرنوشت دومی چه سنتش و چه عترت واهل بیتش وضعیتی بهتر از اولی ندارد؟ ما سنتش را سربریدیم همچنان که حسینش را که ثمره شیرین پیامبر ورهبرمان بود سربریدیم و خونش را ریختیم ؟محبوبی را سربریدیم که برای اصلاح امت جدش قیام کرده بود؟ خدایا آیا انتظار می رود امتی که این قدر ظالم و خائن باشد عزیز و محترم و بالا دست شود؟حقا که تا چنین است به چنان مقامی نخواهد رسید و هرگز نخواهد رسید. چرا که به آن مقام برسیم در حالی که با کردار ورفتار نالایق خویش راه ها و زمینه های گسترش دین اسلام را بسته و مسدود کرده ایم ؟در حالی که رفتار ما مسلمانان مانعی شده تا اسلام دینی شکست خورده خوانده شود؟ توجه کنید رفتارما. ما چنین بوده ایم و چنین هستیم و به همین خاطر است که شکست خورده بوده ایم . و به برتری نرسیده ایم و چنین هستیم که امروز دزدان ایمان گروه گروه جوانان ما را می دزدند و داریم فروپاشی ایدئولوژیک دیگری را تجربه می کنیم.
در انتظار معجزه
دوستان و خوانندگان عزیز:
امروز دشمن غالب است چون استراتژی برتر دارد و مسلمانان به شدت مریض و ضعیف هستند. کلید خروج از این همه سختی ها و بدبختی ها در تغییر رویکردها نهفته است امروز عامل برتری ساز ما تجربه گرفتن از گذشته ها و بازیافتن قدرت وانرژی معنوی ست باید مفتاح فرج را در ایمان جست در ادای راستین مسئولیت خویش به عنوان امت و سپس تثبیت روحیه جهادی وشهادت طالبی در درون افراد جامعه.
و تثبیت این جو در جامعه نیاز به تلاش فراوان دارد تلاش فراوان داعیان ودلسوزان اندک و معدودی که در جامعه کم وبیش حضور دارند وبنا به دلایلی همچون وابستگی ها و تعصبات مذهبی و فرقه ایی از ادای رسالت خویش عاجزند و ناتوان. من یقین دارم که امروز هم معجزه رخ می دهد امروز هم دستان توانمندی هستند که قلب های دزدیده شده و فرو پاشیده را مجددا به دامان اسلام برگردانند.هنوز امید هست.و تا امید هست باید جنبید ودین الله را یاری نمود
امروز بار دیگر شعار برنده «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین(ع)در صحرای کربلارا باید به گوش داعیان رساند؟شعاری که هیچ وقت از طنین نمی افتد و ما را امت محمد را به مجاهدت و یاری دین الله فرا می خواند.امروز گرچه دشمن قلب های فراوانی را از ما بریده است.امروز گرچه دشمن بسیاری از جوانان ما را از ایدئولوژی اسلامی بیگانه نموده است .امروز گرچه دشمن سایه حجاب و پوشش اسلامی را بر سر بسیاری از دختران جوان ما برداشته است. و بسیاری را از پایبندی به ارزش ها بیگانه ساخته اما هنوز فرصت است البته فرصتی بسیار اندک از آن که بخواهیم تعلل به خرج داده و ان را بکشیم.مسلما اگر یک کمی دیرتر بجنبیم آن فرصت کم هم از دست خواهد رفت. لذا باید به میدان آمد و افسران زبردستی را برای پشتیبانی و پاسداری تربیت نمود.افسران جنگ نرمی که به سوی شهادت و به عشق شهادت زندگی کنند و از جان و مال خود بگذرند.
پس ای دلسوزان دین خدا اختلاف ها وسلیقه ها را کنار بگذارید و همه در یک صف همچون بنیان مرصوص توطئه های دشمنان را نقش بر آب کنید و جلو این خسران بزرگ را بگیرد.
ان شاء الله در شماره آینده علت ها و زمینه های فروپاشی ایدئولوژیک مورد بررسی قرار می گیرد
رئوف سعیدیان /مریوان