بعثت حضرت محمد/معراج/شکوه سکوت/غار حرا/پیامبر خردورزی واندیشه/جشن پیامبری/حضرت محمد
شکوه سکوت
نجواهایی از سر دلتنگی
رئوف سعیدیان
دل در برم چو کعبه دیار محمد است
همچون مدینه سینه حصار محمد است
آن نکهتی که تازه دماغ بهشت از اوست
بوی گل همیشه بهار محمد است
در باغ شبنمی که به رخساره گل است
از قطره های گرم عذار محمد است
رضوان ز باغبانی فردوس فارغ است
بر هر گل زمین که قرار محمد است«سیلای نسفی قرن یازده و دوازده»
ای پیامبر مهربانی های بی پایان و ای دریای بیکران رافت و عطوفت
وقتی سالهای پایانی منتهی به بعثتت را مورد دقت و تامل قرار می دهیم به بیگانگی خویش و مهجوریت راه و روش زیبا یت پی می بریم ماکجائیم و در کدام مسیر به حرکت خویش ادامه می دهیم؟ و تو چه نشانه های عظیمی برای ما به ارمغان گذاشتی؟ اما ما نادانی کرده و به آن نشانه های راهبردی و معجزه گر راه پیدا نکردیم
ای پیامبر مهربانی ها،ای منشا یمن و برکت
وقتی به سیره روشن،بی پرده وشیرین تو در دوران فترت که هر شب به غار حرا می رفتی و درفضایی پر از انتظار روحیه و روان مهیا و پر آرامش خویش را پرورش و توسعه می دادی مراجعه می کنیم بیشتر این حس غریب بیگانگی در درونمان شکوفا خواهد شد چه مهجوریت سنگینی بر سیره تو که رمز پیروزی و جاودانگی ماست سایه افکنده است
تلخ است درک این مهجوریت تلخ که منشا بسیاری از بدبختی ها و رسوایی های ما در این دوران ماشینیسم وعصرهای تاریک و تار گذشته بوده است
ما امت مسلمان که با بعثت رستاخیز بخش تو به دنیا امید و حیات تازه بخشیدیم و ابهت قدرت مندان ظالم را بر زمین کوبیدیم چه شد که اندکی پس از کوچ مبارکتان به آغوش پر مهر احدیت تاکنون راه پس را پیش گرفته و عقبگرد را به جای پیشرفت رو به جلو برگزیدیم؟ چه شد که همه چیز را از یاد برده و قدرت تشخیص نشانه ها را از دست دادیم؟
ای پیامبر خوبی ها وای آرام بخش لحظه های دلتنگی
چه تلخ است این مهجوریت و این انحطاط و این همه انحراف از مسیر؟ اکنون که خوشبختانه در مملکت ما سالگرد برانگیختن حیات بخشت گرامی داشته می شود آیا انتظاری هست که نسیمی از انفاس حیات بخش ومبارکت این امت از مسیر برگشته را به مسیر بیندازد و راه های گم شده را به وی بنمایاند؟ راه هایی که بسیار وقت است که گم گشته واز بس عابری از آن نگذشته که به کوره راه بدل گشته اند
ای مرشد وای رسول محبوب خدا
کوره راه ها همگی حکایت تلخی دارند؟همگی لبانی رنگ پریده از تشنگی و چشمانی خسته از انتظاردارند. ای کوره راه های از یاد رفته آماده باشید که امید عبور کاروانهای گسترده از مسیرتان شاید به یمن انفاس مبارک آن پیامبر برگزیده نزدیک باشد
ای فرستاده پروردگار
ما امت تو هنوز گریه های شبانه ات را در مسجد مدینه که از بس طولانی بودند طاقت بلال صبورت را به انتها کشیدند به گوش درونمان می شنویم اما پرده های انباشته بر دلمان فرصت تکان و جنب و جوش را ازما گرفته اند
آن شب را هنوز به یاد داریم که از سر شب تا سر صبح از بستر خواب بیرون آمدی به مسجد رفتی و در تاریکی شب گریستی آنقدر گریستی تا طاقت بلالت را که سنگ های گرم و سوزان کویر نتوانستند از سر ببرند از سر بردی بلال جلو آمد در تاریکی شب فریاد زد ای رسول محبوب خدا جانم به فدایت دیگر بس است چرا گریه می کنی؟ و تو در جواب بلال شاگرد جانفدایت فرمودی بلال جان چگونه گریه نکنم در حالی که امشب پروردگار مرا به شکوه سکوت فراخواند شکوهی بس عظیم که ادای حق آن بسیار سنگین است
ان فی خلق السموات والارض واختلاف الیل والنهار لایات لاولی الالباب الذین یذکرون الله قیاما وقعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات والارض ربنا ماخلقت باطلا سبحانک فقنا عذاب النار «آیه 190 سوره آل عمران»
به راستی در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد وشد شب و روز برای خردمندان نشانه هایی است آنان که خدا را ایستاده و نشسته و خوابیده یاد می کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند که پروردگارا این جهان را بیهوده نیافریده ایی پاکی برای توست پس ما را از عذاب آتش نگاه دار«ترجمه بهرام پور»
ای پیامبر پاکی ها و صداقت
تو به خاطر این آیه مبارک با آن همه تفکر و تدبر و اندیشه ورزیت تا صبح گریستی که مبادا لحظه ایی از این عبادت مهم تفکر و تدبر غافل بمانی و نتوانی به رسالت این آیه عمل نمایی آن وقت ما چه کنیم و چه چاره ایی بجوییم که از بس از این سیره همیشگی تو و عبادت مهم غافل مانده ایم که چنین شده ایم به وضعیتی افتاده ایم که راه برون رفت از آن بسیار مشکل و طاقت فرساست و هر روز بیشتر از دیروز از اصل ناب خویش فاصله می گیریم
ما امت تو چقدر از واقعیتها بدور بودیم که نفهمیدیم گریه های سنگین تو به خاطر ترس از مسیربه دورافتادن ما بوده است مایی که از گریه های سنگین و ممتد تو ارزش و جایگاه این عبادت مهم و فراموش شدنی را درک نکرده و هر روز بیشتر از دیروز از آن دوری گرفتیم
آری عبادت تفکر را می گویم که سراسر سیره و زندگی مبارکت درس تفکر دادن و اندیشه ورزیدن بود
ای پیامبر جاودانگی ها
ما امت تو خیلی خوب می دانیم که سالهای پایانی منتهی به بعثت تو با چه شور و شوق و عشقی گذشت؟ آن هنگام تو در غار حرا چه می کردی؟ مسلما نماز که نمی خواندی، چون هنوز نمازی واجب نشده بود تو آن جا واقعا چه می کردی؟عبادت تو آنجا مگر بغیر از تفکر و اندیشه ورزی چیز دیگری بود؟
تو در کتاب وسیع پروردگارت، در ستاره ها یش، در کوه هایش و در کویر وسیع که جلو دستت بود و آن را به دقت مشاهده می نمودی تدبر و اندیشه می کردی و با این ابزار توانمند و راهگشا توانستی دریچه های ارتباط با آسمانها را گشوده و رهسپار بیکرانه ها شده و با ساکنان عرش برین همنشین شوی.
پس از بعثت ودر دوران فترت سه ساله ات که هر شب را در حرا می گذراندی به عبادت تفکر و تدبر و تامل واندیشه ورزی مشغول بودی.عبادتی که ما از آن بیگانه و از بس بیگانه شده ایم که به انحطاط رفته و بلاهای فراوانی را بر سر خویش آوار نموده ایم بلاهایی که رهایی از آنها به این زودی ها میسر نیست و میسر نخواهد بود.
ای رسول محبوب خدا
تو در آن شب تاریک پس از نزول آیات تفکر و شکوه سکوت و خلوت شکوهمند به بلال سخنی فرمودی که بسیار جای تدبر و تامل دارد و از بس موضوع تفکر و اندیشه برای کاروان امت مهم و حیاتی ست که از عواقب عدم عمل به آن مارا بارها و بارها برحذر داشتی و فرمودی
ویل لمن قراها و لم یتفکروا فیها«صحیح ابن حبان ح ش62»
وای برکسی که آن را قرائت کند و در آن تدبر ننماید
تو چقدر به ما دستور دادی که در آفرینش الله تامل کنید«تفکروا فی خلق الله» ولی ما گوش به فرمان تو نسپرده و ره کج خود را همچنان پیمودیم
ای نبی خوب خدا
چقدر تفکر واندیشه حائز اهمیت است که در کتابی که از سوی رحمان برای هدایت و به مسیر انداختنمان به ارمغان آوردی ده ها مورد ما را به تفکر فراخواندی و به صورت خصوصی دعوت نمودی اما ما اهل دعوت وادب نبودیم و از این رو چنان شدیم که شدیم.
تو به ما دستور دادی که در خانه هایمان و به فرزندانمان نچسپیم و برویم بگردیم و در عواقب ملتها اندیشه کنیم اما ما نرفتیم و یا رفتیم اما منظورهای دیگری را پی گرفتیم و آن درس های لازم را هیچ وقت نگرفتیم و نفهمیدیم
قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدا الخلق«عنکبوت 20»
بگو در زمین بگردید و بنگرید چگونه آفرینش را آغاز کرده است
ما درک نداشتیم که مسیر باروریمان را درک کنیم در کتابی که برایمان آوردی برای نمایان ساختن این مسیر چه روشها و راه هایی را پیش رویمان نگذاشتی اما دریغا از این همه سهل انگاری های بی مورد
پروردگارت با صریح آشکارا ما را به تفکر راهنمایی نمود به نعمت ها، پدیده ها و رخدادها سوگند یاد نمود تا شاید نظر ما را به تفکر در اشیا و موجودات پیش رو جلب نماید اما ما که شیفته خاک بازی بودیم به آن روشها هم رهنمون نشدیم و نتیجه منجر شد به انحطاط و دوری از مسیر و سقوط در پرتگاه های خطرناک
ای رسول خدا
اکنون هنگام آن رسیده که درک نماییم راه پیشرفت و پیروزی و حیات مجدد از وادی تفکر می گذرد. تفکر،عبادتی که سخت آن را فراموش نموده و سخت از آن دور افتاده بودیم
ما چقدر از مسیر پرتیم خداوند دوای هوشیاری و به انحراف کشیده نشدن ما را عالم شدن و واقف شدن به حقیقت اشیا از راه تفکر واندیشه معرفی کرده اما ما آن دستورات را زیر پا گذاشتیم. دستور به تفکر در پایان دنیا ،دستور به تفکر در آفرینش، دستور به تفکر در آفرینش انسان و مبدا وجودی وی، دستور به تفکر در پدیده های هستی گوناگون پیرامون
ببینید قرآن کریم چگونه ما امت مسلمان را خطاب قرار داده و ما از خطابهای حکیمانه آن کتاب حکمت و معرفت دور افتاده ایم
فلا اقسم بمواقع النجوم «واقعه 76»
پس سوگند به جایگاه های ستاره گان
فلا اقسم برب المشارق والمغارب« معارج 40»
پس به پروردگار مشرق ها و مغرب ها سوگند
افلا ینظروا الی السماء فوقهم کیف بنیناها و زیناها و ما لها من فروج« ق6»
آیا به آسمان بالای سرشان نظر نکرده اند که آن را چگونه بنا کرده و زینتش دادیم که هیچ گونه خلل و شکافی در آن نیست
اولم یر الانسان انا خلقناه من نطفه فاذا هو خصیم مبین «یس 77»
آیا آدمی نمی داند که او را از نطفه ایی آفریدیم که همینک دشمنی آشکار شده است
قتل الانسان ما اکفره من ای شی خلقه من نطفه خلقه فقدره «عبس17»
مرگ بر این انسان چقدر حق پوش و ناسپاس است
والشمس وضحاها والقمر اذا تلاها«شمس 1»
سوگند به خورشید و روشنایی آن
والتین والزیتون وطور سینین«تین 1»
سوگند به انجیر و زیتون
افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت و الی السماء کیف رفعت و الی الجبال کیف نصبت و الی الارض کیف سطحت «غاشیه 17»
چرا شتر را نمی نگرند که چطور آفریده شده؟و به آسمان که چگونه برافراشته شده؟وبه کوه ها که چه سان میخکوب شده اند؟و به زمین که چگونه گسترده شده ؟
این همه آیات و نشانه ها ما را به سوی منظوری واحد که راهگشا و کلید حل تمامی مشکلات است رهنمون می سازند سیره مبارک رسول الله «ص»ما را به سوی این منظور مهم سوق می دهد تفکر که ما از آن به عنوان عبادت تفکر واندیشه یاد می کنیم عبادتی بسیار بزرگ و بسیار تاثیر گذار که متاسفانه به ورطه فراموشی سپرده شده و بلایا و مصایب بزرگی را به بار آورده است
بسیار به جاست که ما مسلمانان به دستورات قرآن کریم و سیره رسول مهربان اسلام اقتدا کرده و به منظور احیای هویت اسلام به طور گسترده و فراگیر به انجام عبادت تفکر اهتمام و اندیشه ورزی را جزء برنامه های مهم و همیشگی روزانه خود قرار دهیم
عبادتی که بیگانگان آن را انجام داده و با آن ابزار به پیشرفت های غیر قابل تصوری دست یافته اند ولی ما از آن دوری گرفته و به عزلت نشسته ایم و آن چنان از عبادت تفکر وشکوه سکوت بیگانه ایم که به جان هم افتاده ایم و به دنبال سر همدیگریم و دشمن جانی یکدیگر شده ایم؟
این همه ندانم کاری ها و جهالت ها مگر ثمره چیزی بجز دوری از اندیشه ودوری از بهره وری از تدبر می تواند باشد؟این همه اختلاف و آتش افروزی مگر نتیجه چیزی بجز جهل و بی عقلی ودوری از تفکر می تواند باشد؟
بنابراین همه بدبختی های ما از بی فکری و کورکورانه عمل نمودن و اهل فکر واندیشه نبودن است و تنها راه باقی مانده پیش روی ما برای بازیافتن هویت واقعی خویش به وادی تفکر بازگشتن است وتنها راه برگشتن بر سر سفره واحد و تحقق وحدت، شکوهمند شدن سکوت و ثمره دلنشین آن یعنی تفکر می باشد.