محمد ستاره فروزان تاریخ/هفته وحدت/میلاد رسول الله/حبل المتین /محمد امید همه تاریخ/میلاد ماه مبارک
بسم الله الرحمن الرحیم
حـبـل الـمـتـــیـن
رئوف سعیدیان
آندرون ادوار گذشته تاریخ بشریت،از زمان هبوط نخستین آدم تا به آسمان برگشتن مسیح،همه و همه عصرهایی تاریک و پر از وحشت بوده اند به نوعی می توان این عصرها را به خاطر پایین بودن سطح عقلانیت بشر عصر غربت ایمان و ماورا دانست همه آنهایی که به ماورا و خدای یکتا معتقد شدند همراه رهبران و مقتدایان الهی شان در تنگا و سختی و در طوفان تمسخر و تحقیر زیسته،تبعید و یا کشته شدند.
از همان قدم نخست تبعید به کره خاکی آدم که از همسر و همسفرش فاصله ها دور افتاده شده بود و آنزمان که داغ کشته شدن فرزندش را در سینه داشت تا آنزمان که نوح از تمسخرهای نابخردان کاسه صبرش لبریز شد و یعقوب در داغ هجر می سوخت و یوسف در تاریکی چاه و زندان به سر می برد و ابراهیم در آتش انداخته شد یحیی دو نیمه شد و عیسی به قتل تهدید گردید در همه این زمان های تلخ که بر آنها و پیروانشان گذشت چراغ فروزانی«سراجا منیرا»روشنایی راهشان بود و فرح بخش دل غمبار و ماتم زدایشان،نقطه اتکایی و سرچشمه ایی امید بخش وپر از سرور.
صدر نشین شه پیغمبری جوهریان را به گهر جوهری(عرفی شیرازی ق11)
بی شک در آن لحظه های تاریک و پر از بحران و در آن جهل گسترده و تاریکی فراگیر،درخشش آن ستاره امید راهشان بود. خداوند با نمایاندن و درخشش پرتو آن ستاره به رهبران و رسولان خود امید و شهامت می داد و پیامبران نیز در تاریکی ها و سختی ها به امت های معدود خویش به درخشش ستاره ایی فروزان و روشن نمودن تمامی دنیا نوید و امید و انگیزه می دادند.همه مومنان در آن زمان چه مقتدا ها و چه پیروان چشم به دوردستها دوخته و در ناخوشی ها و خوشی ها به یاد آن وجود و سراج منیر دل خوش کرده و سختی ها و ناگواری های روزگار را به عشق وی پشت سر می گذاشتند.
محمد شه محفل قدس ذات
محیط خم هستی کائنات(بیدل دهلوی ق 12)
این فضای امید بخش و درخشان که سراسر گیتی غرق در آن بود در آیه 81 سوره مبارکه بقره به تصویر زیبایی درآمده است:«و اذ اخذ الله میثاق النبیین لما آتیتکم من کتاب و حکمه ثم جائکم رسول مصدق لما معکم لتومنن به و لتنصرنه قال ااقررتم و اخذتم علی ذالکم اصری قالوا اقررنا قال فاشهدوا و انا معکم من الشاهدین»
ترجمه:وهنگامی که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمت بخشیدم آنگاه پیامبری سویتان آمد که تصدیق کننده کتاب آسمانی شماست باید به او ایمان بیاورید و حتما یاری اش دهید آنگاه گفت: آیا گردن نهادید و پیمانم را پذیرفتید گفتند: آری گردن نهادیم گفت: پس گواه باشید و من نیز با شما از گواهانم.
برابر تصویر و فضای کلی این پیام آسمانی خداوند بعد از این که به پیامبران خود نبوت و حکمت بخشید از آدم گرفته تا عیسی که آخرین پیامبر قبل از محمد مصطفی بود آنها را به اتخاذ و امضای یک تعهدنامه و میثاق غلیط فراخواند و پیامبران نیز آن پیمان را امضا کرده و خداوند مجددا بر متعهد بودنشان به آن تعهد تاکید فرمود. راستی این تعهد مهم که بعد از اعطای نبوت از پیامبران گرفت چه تعهد مهمی بود؟ اگر در آیه ریزتر بشویم در می یابیم که خداوند از پیامبران دو چیز مهم خواسته است یکی هدایت مردم و دیگری حمایت از پیامبر آخرالزمان و دعوت امتهایشان به پشتیبانی از آن پیامبر که وجودش می باید برای آفرینش بسیار مهم می بوده که الله تعالی چنین پیمان غلیظی از رسولانش گرفته است.
تصویر دیگری که این آیه شریفه به ما می دهد این مهم می باشد که به تبع این پیمان مهم، پیامبران به جد در تحقق آن بر می آمدند و همیشه ی روزگار به یاد این پیمان غلیظ بوداند و ورد زبانشان در خوشی و ناخوشی نام این پیامبر و رفعت و عظمت او بود و آنها همیشه در انتظار ظهور این ستاره روزگار می گذراندند. و همگی منتظران واقعی موعود بودند این پیامبران هم همیشه به امتها و پیروان مومنشان توصیه ایی بالاتر از این نداشتند و با این امید و انتظار آنان را پرورش داده و چنان آنها را نوید می دادند که سخت ترین بحران ها را در سایه این امید حیات بخش تحمل می نمودند به سخنی دیگر وجود و یاد و ذکر پیامبر خاتم یعنی محمدالمصطفی(ص) حبل المتینی بود که همه امتهای پیشین به آن چنگ انداخته و با اتکا بر آن سوار بر امواج بحرانها می شدند و خودشان را از طوفانها و دسیسه های شیطان رزگار می نمودند.خداوند با دعوت از پیامبران و امتها بر محور پیامبر خاتم الزمان آنهارا در راستای تحقق اهداف نهایی راهنمایی و پشتیبانی می نمود بنابراین همچنان که دوران قبل از خاتم حول محور خاتم جمع شده و حبل المتینشان رسول الله (ص) بود بینش اسلامی هم بر این منوال راه پیموده تا امت اسلامی نیز علی رغم اختلافات متنوع حول این محور به توافق رسیده و به اهداف غایی خویش فکر کند.
من بنده قرانم اگر جان دارم
من خاک در محمد مختارم
گر نقل کند جز این کس از گفتارم
بیزارم از او وز این سخن بیزارم(مولوی)
اما متاسفانه امروز در جوامع اسلامی و در میان امت اسلامی به علت رسوخ و نفوذ تارهای تنیده شده جاهلیت و پایین بودن سطح عقلانیت در میان توده هاکه مانع اساسی سر راه تحقق بسیاری از ایده ها و آرمان های اصیل درخشان اسلام است اختلافات اساسی وجود دارد و امید برای حل این شکاف های عمیق علی رغم تلاش دلسوزان دین و پیروان تقریب حداقل فعلا دور از یقین است.من بارها پیش خود می اندیشم چگونه کسی که به راحتی به خاطر دین به گمان خودش زن و کودک مسلمان و یا غیر مسلمان را می کشد می تواند به حبل المتین چنگ زده و به وحدت بیندیشد؟اصلا فکر وحدت با این گونه صاحبان افکار به سخره گرفتن خویش نیست؟ وحدت و آرمان آن از صفات بارز یک انسان کامل و خردمند است واندیشیدن به آن تنها از خردمندان متصور است؟امروز آیا جماعتی که از خرد جمعی دینی بهره ایی نبرده آیا می توانند حول یک سفره نشسته و منافع امت را بر منفعت خویش ترجیح دهند؟مسلما که نه؟حقا که فکر وحدت از آن انسانهای با خرد و عاقل و اندیشمند است و مسلما در جاهایی که خرد و عقلانیت به اندازه کافی نباشد هیچ وقت وحدتی تحقق نمی یابد و وقت و هزینه صرف کردن برای تحقق آن در چنین حالتی وقت و امکانات به هدر دادن است؟
مسلما قبل از آن که دعوت به وحدت کنیم لازم است در ایجاد عقلانیت و بالا بردن سطح این گوهر عظیم در میان امت بکوشیم؟ما این را فراموش کرده ایم آدمی که فکری متحجرانه و عبوس دارد و مثل زالو به افکار خویش چسپیده و تعصب می ورزد و حاضر نیست حتی در صورت مبرهن شدن اشتباه بودن آن از آن دست بردارد چگونه می تواند به وحدت امت به عنوان راه حلی اساسی بنگرد؟.احزابی که تحت تاثیر دسیسه های دشمنان قرار گرفته و تحت سلطه آنان به مقابله با احزاب دیگر اسلامی می پردازند چگونه می توانند به وحدت بیندیشند؟
بنابراین لازم است قبل از همه روی خردها کار کرد و سطح عقلانیت امت را بالا کشید تا زمینه ها برای تحقق وحدت فراهم گردند.بی شک اهمیت و ارزش دادن به یاد و ذکر رسول خدا به عنوان انسان کامل الهی و زنده نگه داشتن یاد او در جوامع می تواند گامی مهم در تحقق این زمینه ها باشد پیامبری که نمونه کامل خرد و دانایی و تعقل بود جا دارد که امتش هم به پیروی از وی نمونه کامل دانایی و خرد و عقلانیت باشد و با خرد و عقلانیت و منطق سلیم خود آرمان های الهی را جهانی نماید. آری تنها راه فتح دلها و تقریب آنها و رسیدن به وحدت راه پیمودن در مسیر خرد و تعقل است و هدایت امت به سوی این گهر گرانمایه و نجات از جهل و بی خردی.
تخته اول که الف نقش بست
بر در محجوبه احمد نشست
احمد مرسل که خرد خاک اوست
هر دو جهان بسته فتراک اوست(نظامی گنجوی ق7)
اما امروز دشمن با درک اهمیت این زنده نگه داشتن ها با تزریق اندیشه ها ی متحجرانه اما کارآمد به درون برخی مسلمانان به بهانه هایی هم چون شرک در جلوگیری از تاثیر این بینش کلی سعی فراوان دارد اما با تدبر در آیات و سیره بزرگان دین می توان به راحتی حول محور این حبل المتین و ستاره فروزان و سراج منیر به وحدت رسید و انگیزه و امید روز افزونی به امت اسلامی داد و آنها را از خواب غفلت رهانید.
ما را چراغ دیده خیال محمد است خرم دلی که مست وصال محمد است(اهلی شیرزایی قرن دهم)
نام احمد این چنین یاری کند
تا که نورش چون نگهداری کند
نام احمد چون حصاری شد حصین
تا چه باشد ذات آن روح الامین(مولوی ق7)
والسلام