بی باوران باورمند به آرمان صهیون2

سگموند فروید sigmund freud

نویسنده:محمد ملا صالح شهرزوری

ترجمه:رئوف سعیدیان

قسمت دوم

الف:دسیسه های صهیونیسم برای تقدس زدایی از دین

ب:فروید و ارتباط آن با داروین

فروید درباره چگونگی پیدایش دین و اولین پرستش و عبادت ظاهری می گوید:دین از نتیجه گناهی ناپسند ساخته شده است«الطفل بین الورثه والتربیه ج1ص334».

از نظرگاه فروید داستان از این قرار بوده که در سیاهی تاریخ بشر در خانواده ایی دور، پسرها با پدرشان بر سر موضوعی جنسی(طمع در مادر) درگیر شدند در این درگیری پدر کشته شد و پس از کشتن پدر پسرها به دلیل این که نمی دانستند چه کنندسخت پشیمان شدند «الانسان بین المادیه و الاسلام ص42»لذا کشته شدن پدر همچون اندوهی بزرگ در دلشان سایه افکند آنها احساس گناه بسیار بزرگی می کردند چنین احساس سنگینی، وجود همه را در بر گرفت.مهر و محبت بی پایانی در  درونشان لانه کرد محبتی چنان شدید که به هر گاو و گوسفندی که مال پدرشان بود دل بسته و عشق می ورزیدند و به مایملک پدر ارادت می ورزیدند آنها به این شیوه هم بسنده ننموده و به مرور زمان شروع به پرستیدن اشیای دوست داشتنی پدر نمودند چنین بود که پرستش آغاز و رواج پیدا کرد بنابراین پایه و ریشه ی دین و پرستش از یک کار ناپسند آغاز گردید و تمامی ادیان از این سرآغاز به وجود آمده اند و در دوران های بعدی شاخه و برگ در آورده اند.

بر مبنای این داستان ساختگی، فروید بر این باور است که  پس از آن زمان تاکنون و هنوز هم منشا و سرچشمه همه احساسات دینی و  اخلاقی  محکوم نمودن و خفه کردن غریزه جنسی ست«TOTAM AND TABOO ص145»

ناگفته نماند که منظور فروید از دین در مرحله اول دین مسیح و در مرحله دوم دین اسلام و ادیان دیگر الهی ست.

فروید این خادم صهیون تنها به این بسنده نکرده که دین را پدیده ایی بی ریشه و دور از واقعیت و وهمی نامیده، بلکه پا فراتر نهاده و می گوید:صرف وجود دین وحشت آور«DONGER» و مانع از تفکر زایی ، خردورزی،انتقادپذیری و بهره وری از استعدادها ست

فروید بر این باور بود که دین تهدیدی ست برای رفتار و کردار و برای عشق و دوستی بین اعضای جامعه و اگر انسان بتواند از خاطرات و احساسات دینی خود را تهی گرداندو پشت به عقلانیت و خرد خود کند رشد خواهد کرد لذا لازم است انسان یاد بگیرد که چگونه با واقعیت روبرو شود و منتظر هیچ قدرت متافیزیکی و ماوراء ننشیند«الانثی من الاصل ص 218»

در تعبیری دیگر فروید معتقد است که نشات گرفتن دین بر می گردد به دوران کودکی.هنگامی که کودک پا به این دنیا می گذارد و خود را در برابر عظمت دنیا باز می یابد و بجز پدر و مادر هیچ قدرت دیگری به عنوان پشتیبان نمی شناسد آن وقت از زندگی ترسش ریخته و دل به آنها قایم می کند اما زمانی که  پدر و مادرش را از دست می دهد یا از آنها جدا می شود پشت به خدایی خیالی بسته و تمامی ترسهایی که از طبیعت نثار او می شوند را به آن خداوند می سپارد اینجاست که اعتقادش به خدا و ترس از او در درونش پای و جای می گیرد.«الطفل بین الورثه والتربیه ج1ص322»

این است تفسیر و حقیقت دین نزد فروید.آری تعریف فروید از دین چنین است البته تا وقتی که برای یهودیت ضرری نداشته باشد اما اگر ضرر داشته باشد هیچ وقت چنین نیست و پرده ها برداشته می شوند .لازم است گفته فروید را به ماکس گراف به یاد بیاوریم او در جواب سئوال ماکس گراف که گفت فرزندانمان را وادار کنیم که از دین یهود دست بردارند او عصبانی شد وگفت: اگر از دین یهود دست بردارند از بهره ایی بی نصیب می شوندکه هیچ وقت جبران نخواهدشد.و به خاطر داشته باش که خود فروید می گوید: قبل از آن که اهل جایی باشم یهودی هستم.کجایند مسلمانان تا از فروید یاد بگیرند و بگویند قبل از آن که اهل جایی باشیم مسلمانیم.

در نقد و بررسی  این نظریه فروید از دین  توجه به نکات ذیل لازم است:

1-باید از فروید و دارو دسته اش پرسید آیا برای این داستان که مبنای نظریه علمی شده گواهی و شواهدی از تاریخ وجود دارد؟قطعا می دانیم که هیچ دلیل و مدرک تاریخی وجود ندارد.

2--باید از خود فروید که پدر شش فرزند بوده پرسید که آیایک بار حتی یک بارچنین  اتفاق افتاده که پسرانش به دیده ی بد و آلوده به مادرشان نگریسته  و فروید را به سبب مزاحمت به  قتل رسانده اند؟ باز مسلما که چنین چیزی گزارش نگردیده است.

3-باید از فروید پرسید که چرا این پسرهای جوان عاشق پیرزنی خمیده و چروکیده شدند؟علی رغم این که هزاران دختر جوان و شوخ و شنگ وجود داشتند که می توانستند با آنها هم صحبت شوند به خصوص این که به گفته خود فروید آن زمان دینی و محدودیتی وجود نداشت تا دختر و پسر را از هم جدا سازد؟

ارتباط فروید با  داروین

بی شک فروید و داروین پیوندی نزدیک به هم داشته و هر دو تخریب کنندگان اخلاق بوده اند.داروین می گوید در میان گله ی الاغ ها، نرهای تازه رسیده و قدرتمند قصد جفت گیری با ماده ها داشتند الاغ های نر پیر هم مانع شدندو این کشمکش منجر به درگیری شد و الاغ های پیر کشته شدند اما پس از کشته شدن الاغ های پیر جوان ها  نیز به جان هم افتادند و همدیگر را  کشتند این نزاع منجر به نابودی ضعیف تر ها شد و قدرتمندترین الاغ یکه تاز میدان شد و مالک الاغ ماده گردید.«معرکه التقالید ص29»

از طرح و نقشه این داستان ساختگی داروین بود که فروید برخواست و استفاده های زیاد برد و حکایت فرزندان و مادرشان را ساخته و پرداخته کرد و با قیاس گرفتن کشک از مشک این داستان ساختگی را به خلیفه ی الهی چسپاند.

نگاهی به داستان اولین کشتار انسان

اگر از دیدگاه اسلام نگاهی به مسئله ی اولین انسان کشته شده بیفکنیم آن را بسیار متفاوت با داستان فروید می یابیم.داستان در بینش اسلام چنین است:

قابیل برادرش هابیل را کشت آنها هر دو صدقه و انفاق کرده بودند خداوند از هابیل پذیرفت و از قابیل نپذیرفت«فی ظلال القرآن ج2ص875»و قابیل به دلیل سیطره روحیه انتقاد بر درون برادرش را کشت«تفسیر نامی ج3ص35 و آدم پیغمبه ر ص58»

پس از قتل هابیل علی رغم ندامت شدید قابیل،«فاصبح من النادمین /مائده 31»او هیچ گاه برای برادرش توتم نساخت و هیچ یک از چیزهای دوست داشتنی او را نپرستید

یک تاسف بزرگ

متاسفانه با چشم پوشی از متون قرآنی و احادیث  نبوی برخی از مفسران قرآن کریم گفته اند:علت دشمنی و قتل هابیل مسئله جنسی بود و شهوت جنسی قابیل را برآن نهاد که برادرش را بکشد«تفسیر نامی ص37ومع الانبیا فی القرآن ص 53» چون قابیل نمی خواست خواهرش را به هابیل بدهد و آن را برای خودش می خواست.

اما در قرآن کریم در هنگام بحث از این جریان، بحثی از مسئله زن و زن خواهی نشده و حتی از هابیل و قابیل اسمی به میان نیامده است و متاسفانه در این مسئله تنها منبع مفسرین اسرائیلیات می باشند اسرائیلیاتی  که مورد تردید و توهمند و قطعا مسلمانان باید از آن منابع اسرائیلی پرهیز نمایند«التفسیر الکاشف ج3ص45

این داستان که برخی مفسران روایت کرده اند از تورات و در سفر تکوین و قسمت چهارم آن آمده است «تفسیر المنار ج6ص350»و متاسفانه برخی از مفسران نسخه برداری نموده و در ذیل داستان هابیل و قابیل گذاشته اند.

گفتنی ست که پس از قتل هابیل و ندامت بیش از حد قابیل این ندامت و پشیمانی باعث پیدایش هیچ آیین و روش بندگی و پدیده ایی مقدس نگردید.

4-باز هم اگر بپذیریم که قتل هابیل  به خاطر زن وبه علت سکس بوده باشد آن هم یک چیز بدیهی و طبیعی ست و دلیلی نخواهد شد برای نظریه و گفته فروید.زیرا هردوی این داستان ها چه قتل هابیل و چه قتل پدر فرض شده فروید همه پدیده هایی اجتماعی هستند و احتمال دارد هر روز و در هر جامعه ایی رخ داده و تکرار شوند«مجله آفاق عربیه ش 1ص87»

5-احساس گناه پدیده ایی کسبی و ژنتیکی نیست بنابراین چگونه ممکن است این احساس ندامت به نسل آینده منتقل شده باشد چگونه پس از هزاران سال این احساس هم چنان باقی ست و این همه نسل در احساس گناه غرق باشند.«مجله افاق عربیه»

خوانندگان گرامی اگربه دیده پژوهشی به داستان ساختگی فروید بنگریم می بینیم که فروید ازپایه هایی که عالمان دینی آنها را در زیربنای های دین بحث نموده اند به نحو احسن استفاده نموده و در داستانش به کار برده است مثلا احساس پشیمانی پس از انجام گناه-توجه به منافع عمومی و محافظت از آنها-وجود حرام و پرهیز از آن در اولین خانواده تاریخ-در اولین خانواده تاریخ انسان توانسته از دیوانگی نفس و سرکشی شهوت ممانعت  و بر آن مسلط گردد.-ادراک وجدان اخلاقی.اینهایی که گفته شد پایه های استواری هستند که ستون های قدرتمند احساس دینی بر پایه آنها استوار مانده اند.

6-فروید خود آن چنان به قداست و حقیقت بودن دین یهود معتقد است که اسلام را لب و تکرار آیین یهود می داند«موسا والتوحیدص129»او می گوید:در آغاز محمد«ص»دین یهود را برای خود و ملتش برگزید«موسی و التوحیدص129»

ازسوی دیگر  گفتار داروین (کشتن الاغ ها توسط یگدیگر)و گفتار فروید(کشته شدن پدر توسط فرزندان)بسیار از  هم دیگر دور و قابل مقایسه نیستند چون حیوان از هیچ یک از رفتارهایش پشیمان نمی گرددو صاحب این احساس نیست که رفتارهای بدش را تصحیح نماید اما هم چنان که فروید می گوید پسرها پس از قتل پدرشان  نادم شده و از کشتن یگدیگر صرفه نظر نمودند بنابراین در انسان احساسی وجود دارد که همه ی رفتارها را ورانداز می کند و به  انسان ارزش و قداست خاصی می بخشد.گرچه ممکن است گاه گاهی قدرت غریزه از این احساس ممانعت نموده و برآن هجوم برد اما این به معنای نبود آن احساس نیست.و این احساس بخشی جدایی ناپذیر از وجود انسان است«معرکه التقالیدص73»از سوی دیگر می بینیم که پس از جریان کشته شدن الاغ ها ی نر داروین هیچ نوع ممنوعیت و گناهی پیدا نشد اما در نظریه فروید پس از کشته شدن پدر نوعی ندامت و تقدس و پرهیز به وجود آمد واین کرداری انسانانه ی محض می باشد و از هر رفتار حیوانی بدور است لذا این توانایی قدغه نمودن و حرام ساختن و به تعبیر فروید محکوم کردن آرزو و خفه نمودن آن قدرتی ست که تنها انسان صاحب آن است و هیچ جاندار دیگری از آن برخوردار نیست و وجود این ویژگی آشکارترین و بارزترین تفاوت انسان و حیوان می باشد.

موقعی که گفته می شود انسان حیوان نیست نباید چنین تصور شود که انسان هیچ اخلاق و کردار حیوانی ندارد نه بلکه جنبه های حیوانی در انسان هم وجود دارند اما در کنار این جنبه ها جنبه های روحی نیز هستند«معرکه التقالیدص73»

فروید بر این باور است که دین از نتیجه ترس و وحشت انسان از پدیده های طبیعت و در نتیجه تفسیر این پدیده ها ساخته و پرداخته شد و یک نوع مقابله با ترس بود در جواب این نظریه فروید باید گفت که فرض کنیم که انسان های قدیمی بدور از علم و تکنولوژی و وسایل مدرن، از ترس و وحشت پدیده ها دین را بسازند و علت رگبار و رعد و برق و زلزله و آتشفشان را ندانند اما تو را خدا آیا انیشتین از رعد و برق ترسیده بود که مومن و معتقد به خدا بود؟ آیا برگسن از آتشفشان ترسید که با ایمان بود؟ آیا پاستور از امواج دریا و زمین لرزه می ترسید که مومن بود؟الکسیس کاریل ،دانگی،عمانوئیل کانت،باسکال،برناردشو،تولستوی و هزاران هزار انسان دیگر از قهرمانان علم و دانش و خلاقیت و آفرینندگان تمدن قرن بیستم ،همه و همه باورمند به وجود الله و ستایشگر او بوده اند.اینها از چه چیزی ترسیده اند که مومن شده اند؟آیا آن همه دانشمند علت پدیده های طبیعی را ندانسته  و از ترس آنها به خدا پناه برده اند؟

لب کلام این است که فروید معتقد است دین بر اساس ترس ساخته شده است و چنین دینی انسان را از محبت و مهرورزی دور می نماید.

آری نزد فروید دین بر پایه ترس و کینه به وجود آمد و نهایت آن منجر می شود به ابطال احساس محبت و دوستی بین انسان ها. اما این نظریه  بنا به دلایل ذیل اشتباه می باشد

 اولا چنین فضای کینه و نفرت در آرمان صهیونیسم جاری ست و به وفور وجود دارد و او می خواهد آن را بر همه ادیان دیگر جاری سازد. بسیار واضح است که صهیونیسم بر چنین پایه های نفرت آمیزی استوار شده است..

 ثانیا  دین ما، دین اسلام، دین محبت و دوست داشتن است هم چنان که نزد فروید تمامی اخلاق و احساسات، رفت و آمدها برخواسته از شهوت جنسی ست و همه از آن پدیده نشات می گیرند در دین مبین اسلام نیزهمه ی دوستی ها و احساسات نشات گرفته از محبت الله تعالی هستند حتی زیبایی طبیعت و عشق به آن زیبایی هم شعاعی از زیبایی و محبت و مهربانی خداست وهر صفتی از صفات الله جولانگاهی ست برای آن، برای آن محبت هایی که ما دانسته یا ندانسته مشغول پرستش آنهائیم.عشق به وطن ،دوستی پدر و مادر ،دوستی به برادر و عشق به هنرهای زیبا همه و همه از صفات معطی،وهاب و رزاق برمی خیزند.هنرمند از در دوستی صفات الباری،المصور دست به کار هنری می زند.سخنرانان و فیلسوفان از صفات الحق،العلیم،اللطیف،الخبیر و المحیط پروانه گشته و عاشق نور خداوند شده اند نه به خاطر ترس و وحشت «مجله صباح الخیر .مصر.ش1031/الحب اللهی.ص23»

آری آرمان صهیون پرده ایی بر چشمان فروید کشانده و به همین دلیل نمی فهمد در اسلام ارتباط بین انسان و خدا بر اساس دوستی و محبت است و پیشوای این مهربانی هم حضرت محمد «ص»می باشد.

قرآن می فرماید:«قل ان کنتم تحبون الله  فاتبعونی یحببکم الله/آل عمران 31»ای فرستاده خدا به مسلمانان و تمامی انسان های روی زمین بگواگر دنبال محبت الله هستید بیایید از من پیروی کنید تا الله شما را دوست داشته باشد.

«اریک فروم» در یک تقسیم بندی ادیان را به سه قسمت تقسیم می نماید:ادیانی که کورکورانه و بر اساس ترس تاسیس شده اند. ادیانی که بر اساس محبت و مهربانی ،تدبر و تفکر به وجود آمده اند همانند دین اسلام و مسیحیت.وی نوع اول را دین ستمکاری و نوع دوم را دین محبت وانسانیت می نامد.

اریک فروم معتقد است آن دسته از ادیان که بر پایه محبت پایه ریزی شده اند انسان را یاری می کنند در راستای بکار بردن عقل و خرد و قدرت خود برای تامین سعادت و خوشبختی مردم و پیشرفت جامعه و هدایت آن به سوی زندگی بهتر.اما دین ستمکاری مانع فکر مردم است و احساس خوشی و عدالت و حقیقت جویی را خفه نموده و انسانی تاریک بین پرورش می دهد«الانثی هی الاصل ص219»

افزون بر این،آن چه که فروید می گوید:هدفش پنهان کردن خود و فریب دادن جوانان مسلمان و مسیحی ست و خنجری ست زهرآگین بر فرق سر ملتها با دلیل هایی دروغین و آبکی.

و این ها همه دام هائی ست از دامهای پایه گذاران آرمان صهیون برای بیگانه نمودن جوانان و ملت اسلامی از دین.

جالب این که روشن فکر نمایان ما این مزخرفات را بارها بدون فکر تکرار و تکرار می نمایند مزخرفاتی که بجز جهل و نابخردی دست مایه ایی ندارند

پایان قسمت دوم