زنان مكتب اورامان(1)
26

ئاریا هه ورامانی زن در تاریخ زن قبل از تاریخ و پیش از دوران تمدن نه تنها از هیچ حقوقی برخوردار نبوده، بلكه اصلا از جنس انسان هم به حساب نیامده است. بعد از تاریخ تا چند قرن پیش در اكثر ممالك دنیا هیچ تغییر و دگرگونی ای در وضعیت زن به وجود نیامد


ئاریا هه ورامانی
زن در تاریخ
زن قبل از تاریخ و پیش از دوران تمدن نه تنها از هیچ حقوقی برخوردار نبوده، بلكه اصلا از جنس انسان هم به حساب نیامده است. بعد از تاریخ تا چند قرن پیش در اكثر ممالك دنیا هیچ تغییر و دگرگونی ای در وضعیت زن به وجود نیامد. در یونان مهد علم و فلسفه، زن موجودی پست و فرومایه و زاده شیطان پنداشته می شد. آتنی ها هیچ گونه حق و حقوقی برایش قائل نبودند و با زن همچون بی عقلان و دیوانگان رفتار می كردند. در هند ابتدائی ترین حق كه همانا حق حیات و زندگی است از زن دریغ می شد. رومی ها به زن همانند مظهر شیطان و ارواح موذی می نگریستند. در چین زنان عامل نابودی ثروت و خوشبختی دانسته می شد و او را شری ضروری، مصیبتی بزرگ و خطری خانگی می نامیدند. ایرانیان زن را پایین تر از حیوانات به حساب می آوردند. تضییع حقوق زن و به رسمیت نشناختن هویت او در ایران چنان شدید بود كه در دربار بیست و سومین پادشاه ساسانی (خسرو پرویز) بیش از سه هزار زن و دختر برای خدمت و بهره برداری اسیر بودند. زرتشتیان كه روشنفكر مآبان كرد و ایرانی به آنها می نازند و در انتساب خود به آن گروه افتخار می كنند چنان به زن وقعی نمی نهادند. (نگاه كنید به ده لاقه شماره 32).
به طور خلاصه: در طول تاریخ همیشه زن از پیكر اجتماع، خارج دانسته شده و از عموم حقوق محروم بوده و برایش ارزش انسانی قائل نبوده اند.
ب: زن در مكتب هورامان
ما از دوران قبل از اسلام هورامان، چندان اطلاعی نداریم. گرچه از قرائنی همچون نظام شورا و »ژیرلا« به بهبود وضعیت زن در هورامان آن دوره پی می بریم، اما بعد از ظهور اسلام از قرن دوم هجری تا قرن هشتم هجری به روشنی و به وضوح برایمان نمایان است كه زن در وضعیتی برابر و حتی بهتر از مرد به سر می برده است. این بهبود حالت زن در هورامان درست هنگامی است كه زنان در اكثر ممالك به رسمیت شناخته نشده و از جامعه بشری خارج دانسته شده اند.
از قرن دوم هجری تا هشتم هجری به مدت 600 سال بلكه بیشتر نهضت و جنبشی در هورامان ایجاد شد كه ما از آن به عنوان »مكتب هورامان« نام می بریم. علت این نامگذاری همانا به علت اندیشه، ادبیات، سیاست، فرهنگ و ایدئولوژی خاص می باشد. این مكتب در قرن دوم به دست شخصیتی دانشمند و سیاستمدار به نام »بارول« كه هنوز هم سخنان و حكایاتش بر سر زبان پیرانمان است، در قلب هورامان با همیاری یاران چهار گانه اش به نام »یارسان« پایه گرفت و در قرن چهارم توسط »شاه خشین مسعود علوی« در كنار رود سیروان انسجام یافت و در قرن هشتم توسط »سلطان اسحاق« كامل و به اوج رسید و با مرگ او رو به افول نهاد.
در مكتب هورامان زن و مرد به طور مساوی از شرایط زندگی و حق حیات برخوردار بوده اند. پیروان مكتب هورامان برای زن ارزش انسانی قائل بوده اند و زن نزد آنان از تكریم و احترام ویژه ای برخوردار بوده و جزء اصلی پیكره اجتماعی شمرده می شد و اساسا به عنوان قانون گذار، برنامه ریز، هادی و مرشد جامعه گذاشته شده است. ما در آن دوره زنان ادیب، عارف، هنرمند، آگاه و دانشمند زیادی داشته ایم كه آثار بعضی از آنها، اشعار و گفته هایشان برایمان به یادگار مانده است. این در حالی است كه در هیچ جای دنیا در آن زمان، چه در یونان چه در مصر چه در روم و چه در »بین النهرین« از چنین زنانی خبری نیست و اصلا این خیل عظیم در هیچ كجا وجود نداشته اند و این سند افتخار عظمت ماست. كجای جهان از این جم غفیر زنان، خبری هست؟ برای تبیین موضوع زندگی چند تن از زنان آن زمان را مرور می كنیم.
ج: بیوگرافی زنان مكتب هورامان
1- دایه تبریز هورامی
دایه تبریز از ادیبان، عارفان و اندیشمندان قرن چهارم هجری در هورامان - مهد فرهنگ و اندیشه، ماوای پیر شهریاران و قدمگاه 99 پیر فرزانه و اندیشمند - دیده به جهان گشود. در سنین جوانی به دنبال كسب علم و عرفان به مركز عرفانی »دودان« مدرسه مرشد بزرگ بابا سرهنگ دودانی مهاجرت كرد و سالها در آنجا ماند تا اینكه به درجه استادی و خداشناسی رسید. او در این مركز علاوه بر تحصیل علم و معرفت، هنر تنبور نوازی را كه یكی از اركان آئینی نهضت یارسان بود، خوب آموخت. دایه تبریز پس از رسیدن به مقام استادی، به دستور مرشد بزرگش به منظور ارشاد و راهنمایی زنان به هورامان رهسپار گردید و رهبری زنان آن سامان را به عهده او گذاشتند و مسئولت اجرای برنامه های جم برای زنان را در جمخانه بر عهده گرفت. دایه تبریز زنی متقی و پرهیزگار و شاعری شیرین سخن و سخنوری بلیغ بود. او ستاره درخشانی در ادبیات كردی به شمار می آید و هر قطعه شعرش میراث بزرگی است برای ملت ما و برای نسل های آینده.
نوشته ها چنان می گویند كه دایه تبریز در راه تبلیغ و ارشاد آئین یارسان و ارشاد آئین یارسان در اواخر قرن چهار توسط دشمنان شهید شده است. از این زن شاعر چند دو بیتی به یادگار باقی مانده است:
ڕازه ن پیاڵه م ڕازه ن پیاڵه م
سه ر سامم نه به زم ڕازه ن پیاڵه م
باده ی پیاڵه م یاوا وه ناڵه م
چه كمه ئاڵه كه م به رز بی نه عاڵه م
جه م په ی ڕاسانه ن جه م په ی راسانه ن
یاران یاوه ران جه م په ی ڕاسانه ن
هه ر كه س نیوكی كه روِ ئاسانه ن
جه م په ی ڕۆشنی زێڵ خاسانه ن
زێڵ كه ران ڕۆشه ن زێڵ كه ران ڕۆشه ن
یاران وه »خوه ره« زێڵ كه ران ڕۆشه ن
سه ر سپرده بان وه یاری وه شه ن
بسازن په ڕێ وێتان یۆ جووشه ن
دایه تبریز در این اشعار ضمن بیان حالت شوریدگی خود، دیگران را به سوی آئین یارسان دعوت می نماید.
***
2- جلاله خانم لرستانی
»جلاله« دختر »میرزا امان الله«، مادر رهبر بزرگ نهضت سیروان در قرن چهار، »شاه خشین مسعود علوی سیروانی« می باشد. در سال 387 هجری در محال لرستان چشم به دنیا گشود. بعضی ها معتقدند در مكتب هورامان، به جهت اینكه مكتب از هجوم مخالفان محفوظ بماند و مركزش مخفی باشد به جای هورامان، لرستان گفته اند و همه آنهائی كه لقب لرستانی گرفته اند، زاده محال هورامان هستند. جلاله به همراه شاه خشین، در هورامان به تبلیغ و گسترش آئین یارسان پرداخته است. وی نزد فرزندش تحصیل علم و معرفت كرد و پس از آنكه به مقام استادی رسید از طرف فرزند لقب »فرشته« به خود گرفته است.
در مكتب هورامان »فرشته« وظیفه هدایت و ارشاد و راهنمایی و قانون گذاری برای مردم را بر عهده داشته است. علاوه بر مقام «فرشته ای« جلاله خانم به عنوان رهبر زنان گماشته شده و تمام عمرش را در راه تربیت زنان مكتبی سپری كرده است.
وی همچون سایر پرورش یافتگان مكتب عرفانی هورامان، ادیبی شیرین سخن و سخنوری بلیغ و رهبری متواضع بوده است از او دو بیتی هایی شیوا به جا مانده است.
جلاله، عاشق طبیعت زیبای هورامان بوده و در كنار آن به آئین یارسان عشق ورزیده است. اشعار وی در وصف طبیعت، توصیف فرزندش به عنوان رهبر و مرشد و تبلیغ آئین می باشند:
مه ستم جه باده ی ڕۆی ئه له ست تۆ
وه سه ن یه ك جا مێ مه ی جه ده ست تۆ
ئایینه ی زێڵم روِشه ن چوون مه ی جه و بۆنه بیه نم مه ی په ره ست تۆ
***
نه به ره ی شایی نه به ره ی شایی
ئارۆ نیشته بێم نه به ره ی شایی
میردان و ژنان مه شین وه شایی
په ڕێ شا خۆشه ین مه ژان گه واهی
یاران په ڕێ بۆ یاران په ڕێ بۆ
زاری كه ن چه نی بولبول په رێ بۆ
ئه ز ئه و وڵه نان ئامام وه لای تو
ئانه په تمان وێم وه ستم جه نۆ