دفاع از هویت اسلامی در برابر شبیخون فرهنگی

 

رئوف سعيديان

پرده اول:

 در بيشتر ممالك و سرزمينهاي اسلامي، با توجه به شرايط و فضايي كه دهكده جهاني و به عبارت امروزانه‌تر دهكده خانوادگي به وجود آورده و جاذبه‌هايي كه فرهنگ عريان و بي افسار غرب دارد، دلسوزان دين خدايي و دلسوزان جوامع اسلامي، به منظور حفظ و نگهداري نيروهاي موجود و در اروپا و مناطق ديگر جهان به منظور جذب افراد جديد به دين ، دست به ابتكاراتي زده‌اند كه جاي تفكر و الگو‌برداري‌ دارد  ابتكاري كه به ثمرنشسته و به نتيجه رسيده است. ابتكاري كه نه ساخته خود بلكه توسط پيامبران راستين الهي و پيامبر خاتم حضرت ختمي مرتبت پايه‌گذاري و عملي شده است.اين ابتكار كه نتيجه مثبت آن قطعي‌ست در فرهنگ اسلام «دعوت فردي» و روش چهره به چهره نام گرفته است. پيامبر با تك تك افراد كه توجهش را جلب مي‌كردند صرفنظر از هویت  آنان، ارتباط برقرار مي‌كرد، صميمي مي‌شد و وارد ضمير ناخودآگاه آنان مي‌شد و در نزديكترين حالت كه فرد احساس آشنايي و صميميت مي‌كرد پيامبر او را به برنامه زندگي دعوت مي‌نمود. البته در تسريع روند جذب اين افراد نبايد از تاثير رفتار شيرين و جذاب پيامبر چشم‌پوشي نمود.و اين بهترين و مستحكم‌ترين شيوه و روش پرورش است و پذيرنده توسط اين شيوه چونان اركان محكمي براي دين مي‌شد كه هيچ سيلي ويرانگري هم نمي‌توانست ايمان آنرا برهم بريزد.

پرده دوم:

در هر مكتب و سازماني، حفظ و نگهداري و انسجام افراد داخل در مجموعه، از مهمترين وظايف ومسئوليت و مأموريتهاي رهبران و دلسوزان مكتب و سازمان است.و اصلاً پايداري و استمرار مكتب ارتباط مستقيم با پايداري و استمرار اعضاي همان مكتب دارد. و اين نوع ارتباط مستقيم، مي‌طلبد كه رهبران و دلسوزان، بزرگترين انرژي و وقت خود را صرف نگهداري و حفاظت از اعضا نمايند.كردستان و اصلاً ميهن ما ايران، سرزمين اسلامي و مردم آن مسلمان  هستند و صدها سال است فرهنگ اسلامي با قدرت و جاودانگي در اين سرزمين شريان دارد و براي يك لحظه وقفه‌اي در اين سريان خروشان ايجاد نشده است.

و اگر دقيقتر بنگريم در مي‌يابيم كه هدف از وجود علماء و داير شدن حجره‌ها و مدارس ديني و تاسيس هزاران مسجد از صدر اسلام تا كنون هم همين نگهداري و پاسداري و حفظ انسجام مسلمانان مي‌باشد پاسداري از كودكان، نوجوانان مسلمان و محكم كردن و تنومند نمودن درخت ايمان در قلب آنها.

امروز در كردستان همگي اسلام را پذيرفته و كم و بيش متعهد و معتقد بدانند پس بزرگترين ماموریت ما حفظ اين نيروهاست امروزه كه صدها كانال ماهواره و صدها رسانه براي بي‌هويت كردن جوان مسلمان مي‌كوشند و فساد آشكارا ترويج مي‌شود و فرهنگ اسلامي، مورد هجوم قرار گرفته، وظيفه علماء هم سنگين شده است؛ چنان سنگين كه حفاظت شديدي مي‌خواهد تا از هويت اسلامي دفاع كرد.

پرده سوم:

مساجد كه جايگاه اسلامند و مأموريت حفاظت در آنجا صورت مي‌گيرد و مكاني‌اند براي رشد و تقويت باورهاي اسلامي؛ امروزه در منطقه ما، از نقش خود بيگانه شده اند. هويت خود را از دست داده اند و صرفاً مكاني شده‌اند براي اقامه يك نماز جماعت براي افرادي مُسن و سالخورده و مكاني براي تعزيه و ديگر هيچ.امام جماعت كه در واقع رهبر جامعه است تنها به خطبه يك نماز جمعه كه بيشتر خشك و بي‌روح است و مخاطب كمي دارد و چندان هم تأثير‌گذار نيست و به صورت عادت درآمده و نمي‌تواند از افراد، حفاظت و پاسداري كند و فرد را براي مدت يك هفته تا موعظه ديگر نگه دارد و اشتياق سوزان در دلها برپا سازد ، اشتياقي كه ياران پيامبر و بزرگان دين به آيين و حفظ آن داشتند؛ بسنده مي كند اين مهم كه همانا حفظ و نگهداري و رشد و تقويت باورهاست با دعوت فردي، صميميت و دوستي با افراد جامعه، ارتباط با جوان و نوجوان و با حركت مستمر، هدفمند و دلسوزانه و الگوبرداري از شيوه دعوت پيامبر میسر مي‌شود.

پرده چهارم:

بايد به ميدان آمد و نگذاشت افراد جامعه، جوانان ما، نوجوانان دل نازك ما، فرد فرد از دين گرفته شوند و بيگانه شوند و احساس تعلق و وابستگي به باور ديني از آنها سلب شود. و زماني به خود آئيم كه  مسلمانان زیادی  را از دست داده باشيم.

بترسيم از اين حادثه شوم، كه اگر قطعاً نجنبيم به وقوع خواهد پيوست

امروز روحاني به علت تسلط پاره‌اي شرايط و اوضاع موجود، نقش خود را همچون مسجد كه سكاندار آن است از دست داده است.

پرده پنجم:

واقعيت اين است كه ما به عنوان روحاني و دلسوز دين، جوانان و نوجوانان و ملتمان را گم كرده‌ايم و به حال خودشان رها ساخته‌ايم و آنها را به امان خدا سپرده‌ايم و با اين وضع، گله منديم كه جامعه و به خصوص جوان و نوجوان ما، رفتارش غير ديني و غير شرعي شده و رفتار ديني در جامعه كمرنگ شده است و گله منديم كه جوانان گرد شمع دين جمع نمي‌گردند و برخي از آنان نيز بر عليه دين خدا موضع گرفته‌اند و به راحتي گرفتار دامهاي ديگران شده اند.

امروزه چه باور كنيم و چه نخواهيم باور كنيم برخي از افراد در جامعه ديني ما دچار عقب‌‌گرد شده‌اند و باورهاي ديني را مورد تمسخر قرار مي‌دهند و در برخي جاها تبليغ انديشه ضد ديني را هم مي‌كنند.چرا از خود نمي‌پرسيم چرا جوانان ، فريب خورده و جذب احزابي شده‌اند كه افكار ضد دين دارند.

چگونه ادعا داريم و جامعه را سرزنش مي‌كنيم در حاليكه خيلي كم كار كرده‌ايم و اصلاً كاري براي حفظ و انسجام مسلمانان انجام نداده‌ايم.

شكي در اين نيست كه كمتر كاري براي جوانان و نوجوانان انجام داده‌ايم

كداميك از مساجدما، در پرورش و تربيت شهرت دارند. مساجدي كه از لحاظ مكان، بهترين مكان هستند براي تأثير گذاري.

اصلاً بدبختي ما آن زمان شروع شد كه پايگاه تربيتي و آموزشي مساجد، فرو ريخت و مدارس و آموزشگاه‌هاي علوم ديگر، مثل قارچ در كنار آنها سبز شدند اين در حالي‌ست كه مي‌بايست مساجد همچنان محل تربيت كودكان و نوجوانان باقي مي‌ماندند و بعد از آن نوبت به مدارس ديگر مي‌رسيد.

در اسلام مساجد دانشگاه و محل رهبري و مديريت جامعه هستند نه چیز ديگر.

پرده ششم:

اگر دير بجنبيم كه تا كنون هم دير جنبيده‌ايم زمان از دست ما مي‌رود و ديگر قدرت تغيير و بازگرداندن و بازسازي را نخواهيم داشت پس بيائيد مساجد را دوباره وارد متن جامعه كنيم ـ مساجد را دانشگاه‌تر نمائيم. عمر خود را وقف راه اصلاح بندگان خدا كنيم و ديگر هيچ .

پرده هفتم

امروزه در دهه چهارم انقلاب اسلامي بيشتر از هر دوران ديگري؛ جامعه در انحصار رسانه‌ها و ابزارهاي ديگر تبليغي و تخريبي و هجومي قرار گرفته است و دشمنان دين و آيين با تمام قدرت و امكانات به روز  شده ، جامعه مسلمان ايران و جوامع اسلامي را كه دم از دين مي‌زنند هدف قرار داده است و به هر طريقي در تلاشند جامعه را به سوي بي‌ديني و اباحه‌گري و تساهل و تسامح سوق دهند و ناكارآمدي نظام ديني را به اثبات برسانند شكي در اين نيست كه اين جبهه با بسيج تمام نيروهاي خود و با وحدت و اتحاد همه جانبه به ميدان آمده‌ اند و كار خود را مي‌كنند و از هيچ كس هم ابايي ندارند و ناگفته پيداست كه كسي پيدا نمي‌شود كه منكر صف آرايي اين جبهه شود با اين وجود ، وجود اين قدرت و سيل تهاجمات تخريبي آن و تشكيل اين هسته هجومي قطعي و يقيني‌ست و شكي در آن نيست. مي‌ماند اينكه پس چه بايد كرد؟ و چاره چيست ؟در برابر اين جبهه دو راه بيش در پيش نيست: نشست و هيچ كار نكرد، دست بر كلاه خود گذاشت و خلوت در پيش گرفت و جامعه ديني و مذهب را به حال خود رها كرد هم چنانكه در طول تاريخ پر از فراز و نشيب اسلام بسياري از بزرگان چنين كرده اند و به خلوت خود خزيداند و به گمان خود، خود را ساخته‌اند و ملت را رها كرده‌اند

2 ـ به مقابله برخواست و از خود و جامعه ديني دفاع كرد سپر ساخت و با تمام ظرفيتها و امكانات موجود وارد ميدان شد و براي حفظ آيين قرباني داد.

مسلماً در رويارويي با اين تعارض هر انسان دلسوز و فهيم و خردمندي كه غيرت داشته باشد و به جهاد و شهادت و روح كلي و جهان شمولي اسلام و مفهوم تسليم ايمان داشته باشد راه دوم را محور حركت و زندگي خود قرار مي‌دهد راه پاسداري از دين و برنامه زندگاني الهي، راه سلف صالح و راه مجاهدت و از خودگذشتگي

(( من المومنين رجال صدقو ا ما عاهدوالله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر))

در اينجا اين سئوال مطرح ميشود كه ما چه كرده‌ايم و كدام راه را بر گزيده‌ايم؟ و در برابر اين همه سيل تخريب‌ها و شبيخون‌ها چه كرده‌ايم و چه چارايي انديشيده‌ايم؟ بدون ترديد و با كمي تامل به اين نكته راهنما مي‌شويم كه ما در برابر این  همه تخريب چندان هم به مقابله نايستاده‌ايم و نيروهايمان را بسيج ننموده‌ايم.  

  همان طوري كه هر شخص و هر فردي موظف است كه خودش را اصلاح كند موظف است كه ديگران را هم اصلاح كند به راستي آيا تا كنون از خود پرسيده‌ايم كه مشكل امروز جامعه ما چيست؟ كمبود فضاي آموزشي و كمبود كلاس درس يا نه مشكل جاي ديگري پنهان شده است؟ آنچه واقعيت است اين است كه ما در جامعه به اندازه لازم فضاي آموزشي داريم به اندازه قابل توجهي كلاس آموزش قرآن و دين داريم اما باز هم مشكلاتمان به عين خود باقي‌ست اما باز هم جامعه ما جامعه ديني آن چنان كه بايد باشد نيست اما باز هم وجدان ديني و رفتار ديني در جامعه ما نمود كمتري دارد پس مشكل در چيست ؟مشكل در كمبود انسانهاي مهذب و پرورش يافته است مشكل در اينجاست که ما تنها ذهنها را انبار مي‌كنيم وانها را  از معنويت خالي مي‌ نماییم. مشكل اين است كه روح را فراموش كرده‌ايم و به ذهن چسپيده‌ايم و اين مهم درکلام  حضرت امام و رهبري چنين نمود پيدا كرده است :

((آموزش تنها فايده‌اي ندارد گاهي هم مضر است كوشش كنيد اين آموزش كه مي‌دهيد جهت‌دار باشد اي بسا با تشكيل كلاس معلومات فرد را از دين بالا مي‌بريم در حاليكه ايمان او بيشتر نشده است و ايمان كمتر در كلاس درس به دست مي‌آيد بيشتر در جلسات موعظه و در برخوردهاي خوب و بيشتر از همه  در رفتار ما و در سوق دادن آنها به نماز. عبادات. ذكر. تضرع و تهجد و توسل به دست مي‌آيد آنها را به نوافل. تهجد و استغفار وادار كنيد و عادت دهيد)) بنابراين براي رسيدن به نتيجه مطلوب نوع نگاهمان بايد دگرگون شود

راه مبارزه ما از مسجد باید شروع شود در مسجد باید به دفاع برخواست و در مسجد باید از کودکان ونوجوانان، مسلمان راستین پرورش داد و ما چاره ای جز بازگشت دوباره به مسجد نداریم پس بیایید مساجدمان را دوباره پایگاه انسان سازی کنیم و با فعالیت مخلصانه در مساجد به مبارزه با شبیخون فرهنگی برویم

برنامه ای جذاب ، معنوی و سودمند برای باز سازی هویت مساجد

مساجد خانه خدا هستند و در طول تاریخ مدرسه پرورش و اموزش بوداند که به مرور زمان جایگاه خود را از دست داداند و از ان زمان هم مسلمانان رو به ضعف و انحطاط نهاداند قدم برداشتن برای احیای مجدد این نقش سازنده شروعی ست برای بیداری مسلمانان و برکت بزرگی ست که خداوند نصیب بندگان مخلص خود می گرداند .چه گواراست که ما اغازگر این راه باشیم

((و سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السموات و الارض اعدت للمتقین ))

اینک انتظار می رود امامان جماعت و مربیان تربیت با عملی نمودن این برنامه گام های اغازین را برای یک شروع و یک شکفتن بزرگ بردارند

ابتدا نماز مغرب با جماعت خوانده  شود و ورد و اوراد نماز به پایان  رسد پس از نماز در حالیکه همه نماز گزاران توجیه شداند که در جای خودباقی بمانند قران مجید در بین نماز گزاران پخش گردد و یک نفر 15ایه از کلام الله را تلاوت کند و دیگران مرورنمایند

بعد از کلام الله مجید امام جماعت مسجد 5 تا 10 دقیقه یک بحث دینی جذاب را بیان کند بحثی که گیرا و جذاب و شنیدنی و مورد نیاز باشد

 

فایده و ثمره این برنامه

با اجرای این برنامه

به مسجد رونق و حیات و سرزندگی می بخشیم

به مسجد خانه خدا هویت و مرکزیت می بخشیم 

بعد از یک روز فعالیت مردم را به سوی معنویت و الهی بودن سوق می دهیم

باورهای دینی را تقویت می کنیم

روز به روز به جمعیت مسجد می افزاییم

فضای جامعه را اکنده از معنویت و امید می سازیم

به شبهات ، سئوالات و مشکلات جوانان پاسخ می گوییم

 

والسلام